یک روایت متفاوت از کتابدار سیار ۶۰ روستا/ ساکی پر از کتاب و سفر با مینی بوس!

۲۸ بهمن ۱۳۹۹

بانوی کتابدار شرق مازندران می‌گوید؛ بچه‌های روستا جز به کتاب درسی به کتاب خاصی دسترسی ندارند، برای رفع نیازشان از سال ۹۴، هر دو هفته به روستاها سفر می‌کردم و کتاب‌ها را امانت می‌دادم تا دست به دست بچرخند، من ساک را پر از کتاب کرده به‌دست گرفته با مینی‌بوس و یا خودروی باری نیسان به دل روستا می‌زدم…

یک روایت متفاوت از کتابدار سیار ۶۰ روستا/ ساکی پر از کتاب و سفر با مینی بوس!
خبرگزاری فارس مازندران ـ زری طاهری پرکوهی|کتاب و کتاب‌خوانی مقوله‌‌ای آشنا است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، کتابدار به شخصی گفته می‌شود که با اطلاعات و آگاهی در حوزه کتاب وظیفه‌اش در اختیار گذاشتن کتاب و انتقال مفاهیم کتاب به دیگران است‌.

کتاب از لوازم تغذیه روح و یکی از با ارزش‌ترین ابزار در جهت افزایش اطلاعات عمومی محسوب می‌شود، اینکه چقدر کتاب خوانده‌ایم مهم است البته سرانه مطالعه کتاب در کشور پایین است که علل مختلفی دارد این دلایل هر کدام به‌نحوی در موضوع بی‌توجهی به کتاب دخیل هستند.

کتابداری شغلی است که نیاز به علاقه فراوان دارد، بیشتر کتابداران در فضای کتابخانه فعالیت دارند ولی برخی‌ها از فضای فیزیکی خارج شده و کتاب این هدیه باارزش را با خود به بطن جامعه برده و به معرفی آن می‌پردازند.

*نگاهی به فعالیت‌های یک بانوی کتابدار

فاطمه یوسفی تنها بانوی کتابدار مناطق محروم در بخش هزارجریب در شرق مازندران است به کارش عشق می‌ورزد و مصمم‌ با هدف نشر و کتاب‌خوانی و تعالی فرهنگ مطالعه تلاش می‌کند تا روستاییانی که در مناطق محروم ساکن هستند از مطالعه عقب نمانند…

وی امروز به‌عنوان سفیر سلامت در کنار توزیع کتاب از روستاییان و علاقه‌مندان به مطالعه می‌خواهد که مراقب سلامتی خود باشند و به همراه همسر خیر کتابدار خود امروز در جهت نشر مطالعه کتاب در مناطق محروم در شرایط کرونا نوعی خطرهای جاده‌ای را به جان و دل می‌خرد و همچنان با حضور در روستاهای مختلف به توزیع کتاب می‌پردازد.

*کتابداری خلاقانه در دل روستاها

این بانوی کتابدار هزار جریبی تنها فعال در کتابداری سیار نکا، بهشهر و گلوگاه است که این روزها به‌صورت خلاقانه و از طریق فضای مجازی، کتاب‌خوان‌های خود را به امر مطالعه تشویق و ترغیب می‌کند و مشتاقانه کتاب‌ها را به درب منازل برده و به علاقه‌مندان فرهنگ مطالعه می‌رساند.

یوسفی در گفت‌وگو با فارس از پوشش کتابخوانی در ۶۰ روستا خبر می‌دهد و می‌گوید؛ ۳۲ سال دارم و از سال ۹۴ کتاب‌دار و مسوول کتابخانه روستای بیشه بنه از بخش یانه سر از توابع شهرستان بهشهر هستم و به این روستاها سفر می‌کنم، نزدیک‌ترین روستا از بخش ۲ کیلومتر و دورترین آن تا ۴۰ کلیومتر فاصله دارد.

*ساک به دست و سفر با مینی‌بوس و نیسان/ می‌گفتند خاله چقدر دیر آمدی!

وی اضافه می‌کند؛ این روستاییان جز به کتاب درسی به کتاب خاصی دسترسی ندارند، برای رفع نیازشان از سال ۹۴، هر دو هفته به روستاها سفر می‌کردم و کتاب‌ها را امانت می‌دادم تا دست به دست بچرخند، من ساک را پر از کتاب کرده به‌دست گرفته با مینی‌بوس و یا خودروی باری نیسان به دل روستا می‌زدم…

خانم یوسفی در پاسخ به این سوال که آیا روستاییان کتاب می‌خوانند؟ می‌گوید؛ من تنها کتابدار فعال در بخش هستم، اوایل کار سخت بود باید کار معرفی کتاب را خانه به خانه انجام می‌دادم و به روستای بعدی می‌رفتم تا اینکه کم کم مردم اشتیاق پیدا کردند بیشتر کودکان و نوجوانان به دیدنم عادت کردند منتظر می‌مانند وقتی به روستا می‌رسیدم از دور می‌دویدند می‌گفتند خاله چقدر دیر آمدی؟

این کتابدار فعال ادامه می‌دهد؛ با دیدن اشتیاق در نگاه کودکان به فکر اهدای جایزه افتادم با خودم گفتم با هزینه شخصی برایشان جایزه می‌گیرم و شادی را مهمان خانه‌شان می‌کنم خوشحالم در این راستا دینی بر گردن کسی ندارم، لحظه اهدای هدیه و ذوق کردن بچه‌ها حال و هوای عجیبی دارد.

*پایان دوران سختی و سفر با خودروی شخصی/ راهی که خدا برایم باز کرد

وی که حدود سه سالی است با مردی که از اساتید دانشگاه و نیز یک شخصیت فرهنگی است ازدواج کرده و با او به روستاها سر می‌زند، تاکید می‌کند؛ پس از ازدواج کار ارسال کتاب به روستاها برایم راحت شد، همسرم خودرو را در اختیارم گذاشت و مهم‌تر اینکه همراهی خوبی دارد و با من به روستاها سفر می‌کند…دیگر از مشکلات دختری که تنها و با یک ساک سفر می‌کرد خبری نیست.

فاطمه خانم، بیان می‌کند؛ کتاب‌خانه سیار ما بیشتر نزدیک مدارس ساکن می‌شود، خودروی ما دارای قفسه‌هایی از کتاب‌ است، طرح مطالعه با طعم طبیعت، نقاشی خلاصه‌خوانی و جمع‌خوانی از جمله برنامه‌هایی است که در حوزه کتاب‌خوانی برگزار می‌کنیم، در یک روستا پسر بچه ۴ ساله‌ای داریم که نابغه‌ بوده و به‌واسطه مطالعه کتاب و کمک مادرش هر روز پیشرفت می‌کند، ارتباط‌مان به‌واسطه کتاب شکل گرفت و تبدیل به یک رابطه دلی شد.

این کتاب‌دار اضافه می‌کند؛ پس از شیوع کرونا مقرر شد هر ماه کتاب به امانت بدهم، کتابخانه آیت‌الله اسدالله فیاضی در بهشهر جایی است که با فعالیت‌های من و همسرم از جمله کتابخانه‌های نمونه است، ما در طرح روستای دوستدار کتاب‌ که ۶ ماه به طول انجامید شرکت کردیم و مستندات شامل ۳۱۲ صفحه از کتاب ارائه دادیم تا جایی که سال گذشته برنده کشوری شدیم.

*ارائه کار خلاقانه؛ بیرون آوردن کتاب از گوشی

وی خاطرنشان می‌کند؛ امسال فعالیت‌هایی که در طول یک سال صورت گرفت را به‌شکل کتاب از گوشی بیرون آوردیم که ابتکار تازه‌ای است، این کارها را به کمک همسرم “جعفر مرتضوی” انجام می‌دهم، اگر او نبود هنوز هم باید با سختی کتب را حمل می‌کردم در خاطرم هست یک بار وسط راه ارتباطی دو روستا در سرمای زمستان سردی مینی‌بوس خراب شد ساعت‌ها منتظر ماندم از سرمای زیاد هوا اشکم جاری شد نگران چشم‌های منتظری بودم که سرگرمی‌ جز کتاب ندارند.

یوسفی همچنین یادآور می‌شود؛ ولی دعای خیر کودکان و دوستداران کتاب نصیب حالم شد و با شخصی که همواره کمک حالم بود ازدواج کردم، در این مسیر تلخی‌ای وجود ندارد، چرا که با ورود به روستا بچه‌ها دورم جمع می‌شوند، روستاییان دارای اطلاعات عمومی و آموزش ضعیفی هستند بر همین اساس حتی در شرایط کرونایی خطرات را به جان خریدیم تا بچه‌ها از کتاب غافل نشوند، در برخی روستاها هنوز از اینترنت و آموزش مجازی خبری نیست…

*آشنایی با پسر نابغه و دختر معلولی که کتاب دوست دارد

این کتابدار اضافه می‌کند؛ من علاوه بر امانت‌دادن کتاب کارهایی دیگری از قبیل چاپ، پرینت، آموزش و حل مشکلات فرهنگی دانش‌آموزان را با خواست خودم برعهده می‌گیرم و در دل زمستان و سرما، برف و کرونا که در اقتصاد مردم تاثیر فراوان داشت فعالیتم را بیشتر کردم.

می‌گوید؛ “فاطمه” از روستای آغوزدره دختری است که از پاهایش فلج است، چهار سالی است می‌شناسمش شاگرد ممتاز است ولی برای رفتن به مدرسه به‌علت مشکلات مالی نیاز به حمایت دارد او کتاب می‌خواند و با دیدن کتاب شاد می‌شود.

وی تاکید می‌کند؛ به من می‌گویند در محلات کتاب‌ها را بفروش و هزینه را به انجمن واریز کن، با خودم می‌گویم وقتی بیشتر این کودکان دارای مشکلات اقتصادی و فقر هستند چرا هزینه فروش را صرف همین بچه‌ها نکنم، البته اگر توانی برای خرید کتاب داشته باشند، من کتاب‌ها را به امانت در اختیارشان قرار می‌دهم تا دست به دست کنم و از آن‌ها می‌خواهم تا در حفظ ظاهر کتاب کوشا باشند…

*منفعت مالی نصیبم نمی‌شود هر چه هست معنویات است

خانم یوسفی با تاکید بر اینکه کتابداری برایم سود مادی ندارد، یادآور می‌شود؛ در ابتدای ورودم به شغل کتابداری هر سه ماه حقوق می‌گرفتم و هزینه بیمه را از جیب خودم واریز می‌کردم پس از سه سال اوضاع کمی بهتر شد، من بومی این منطقه هستم، در گذشته پدرم زمین کتابخانه را به متراژ بیش از ۲ هزار متر وقف کرد و من به‌دلیل علاقه‌ام به این کار وارد حوزه کتابداری شدم در این مسیر فواید معنوی بسیاری نصیبم شد، این راه را تا جایی که بتوانم ادامه داده و از آن لذت خواهم برد…

خانم یوسفی پس از اتمام صحبت‌های‌مان عکس‌ها و کلیپ‌هایی پیرامون حضور در روستاها نشان‌مان داد که بیانگر شور و اشتیاق کودکان روستایی بود، گویی با گرفتن کتاب یک دنیا لبخند بین‌شان ردوبدل می‌شود، اینجاست که می‌توان فهمید چه چیزی این کتابدار را در سرما و گرما و در شرایط سخت به دل روستاها می‌برد.

نکته جالب در زندگی این فرهنگی دوستدار کتاب ادامه مسیر حتی پس از آغاز زندگی مشترک است، هدفش شاد کردن دل کودکان و دانش‌آموزان است و بس! آن هم نه با ارائه سرگرمی‌های زودگذر با هدیه دادن کتاب گنجینه‌ای که کلمه به کلمه‌اش می‌تواند سال‌ها آویزه گوش‌شان شده و مسیرهای زندگی را با خود به سوی روشنایی ببرد‌…

*وقتی کتاب‌های امانتی استعداد امیرعباس را شکوفا می‌کند

در ادامه به سراغ خانوادهای می‌رویم که کشف استعداد فرزندانشان را مدیون خانم یوسفی می‌دانند؛

عاطفه آخوندی مادر پسر خردسالی که استعدادش به‌واسطه تشویق‌های خانم یوسفی کشف شد، ضمن تقدیر از این کتابدار ضمن اظهار بی‌اطلاعی از استعداد پسرش، می‌گوید؛ من که در گذشته از اعضای فعال این کتابخانه در روستای بیشه‌بنه بودم با خانم یوسفی ارتباط داشتم همین ارتباط موجب شد وی برای پسرم کتاب به امانت بیاورد.

وی اضافه می‌کند؛ در حال حاضر پسر من پنج سال دارد، بار اول کتابی حاوی تصاویر بزرگ برایش به امانت گرفتم تا او از دیدن تصاویر لذت ببرد کمی که گذشت از من خواست تا برایش متن کتاب را بخوانم من هم خواندم و کتاب را در گوشه‌ای قرار دادم، ناگهان دیدم امیرعباس خودش کتاب را باز و شروع به خواندن کرد…

خانم آخوندی ادامه می‌دهد؛ کم کم پسرم با کلمات و حروف آشنا شد تا جایی که به سمت حروف انگلیسی نیز سوق پیدا کرد من حتی طریقه در دست گرفتن را به او آموزش ندادم، با امانت گرفتن کتاب‌ها استعداد امیرعباس کشف شد، پسرم کتابی را می‌پسندد که جنبه آموزشی داشته باشد.

این دوستدار کتاب تاکید می‌کند؛ ارتباط ما با خانم یوسفی منجر شد تا تفریح پسرم در کتاب‌خوانی خلاصه شود و من با خیالی راحت به آینده‌اش فکر کنم استعداد پسرم با کتاب‌خوانی شکوفا شد، کتاب برایش بهترین دوست است.

* آشنایی با خانم یوسفی و ایجاد علاقه برای شرکت جهادی در امور مختلف

مهناز ریاحی جوان ۲۴ ساله دوستدار کتاب که اهل روستای کیاسر در نزدیکی روستای بیشه‌بنه است به همکاری فرهنگی و جهادی‌اش با فاطمه اشاره می‌کند و می‌گوید؛ قبل از شیوع کرونا به‌واسطه حضورم به‌عنوان مربی در مهد قرآن روستا در مناسبت‌های مختلف به همراه خانم یوسفی نمایشگاهی با برنامه‌های مشترک؛ کتاب، نشریه، مجله و قصه‌گویی برگزار می‌کردیم.

وی ادامه می‌دهد؛ من در روستا مدرس مهد قرآن هستم البته بودم چون بعد از شیوع کرونا ویروس از برگزاری کلاس‌ها خبری نبود، آشنایی من با خانم یوسفی با هدف تهیه کتاب برای بچه‌های کلاس آغاز شد به این صورت که کتب قرآنی و سیره اهل بیت و شهدا را به امانت کرفته و بین کودکان توزیع می‌کردم.

خانم ریاحی با اشاره به اینکه هر کتابی را که بخواهیم از طریق فضای مجازی به اطلاع خانم یوسفی می‌رسانیم، گفت: این کتابدار کتب را درب منزل‌مان می‌رساند و دوباره برای تحویل کتاب‌ها مراجعه می‌کند، ارتباط من، مادران بچه‌ها با خانم یوسفی در همین حد خلاصه نمی‌شود در همین راستا علاقه‌ای در وجودمان ایجاد شد که در اقدامات جهادی شرکت کنیم.

به گزارش فارس؛ این بانو تنها کتابدار فعال در استان است که مجموعه‌ای از ۶۰ روستای محروم را زیرپوشش قرار داده است، تنها خواسته‌اش حمایت مسؤولان از کودکان محروم است و بس، در این راه هیچ چیز نمی‌خواهد و با علاقه پای هدفش خواهش ماند‌.