مدرسه کانکسی، معلم معتاد و دانش‌اموزانی که کتک می‌خورند

۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰

کرمانشاه- ریحانه ابوفاضلی، شهروندخبرنگار

یک شهروندخبرنگار با ارسال یک ویدیو برای «ایران‌وایر»، نوشته است روستاهای شهرستان کرمانشاه از کمترین امکانات رفاهی برخوردار هستند و وجود مدارس کانکسی و نبود امکانات آموزشی یکی از مهم‌ترین معضلات این روستاها است.

او سری به یکی از این روستاها زده و با دانش‌آموزان و پدر و مادر آن‌ها گفت‌وگو کرده است. این شهروندخبرنگار نوشته است: «آن چه دیدم، باورنکردنی است؛ مدرسه کانکسی بدون هیچ امکاناتی، معلم معتاد و دانش‌آموزانی که کتک می‌خورند.»

***

این‌جا روستای «قیماس»، از توابع بخش «ماهی‌دشت» در شهرستان کرمانشاه است؛ روستایی با جمعیت حدود ۲۰۰ نفر که از کمترین امکانات رفاهی و روستایی هم برخوردار نیست. نه لوله‌کشی گاز به این‌جا رسیده است و نه آب آشامیدنی سالم وجود دارد. تنها مدرسه این روستا هم به صورت کانکسی و در وضعیتی فاجعه‌آمیز قرار دارد. این مدرسه تنها دو معلم دارد که به گفته دانش‌آموزانش، یکی از آن‌ها معتاد است و به بهانه‌های مختلف دانش‌آموزان دیگر را کتک می‌زند.

مادر یکی از دانش‌آموزان این مدرسه می‌گوید: «خودکار، تخته وایت‌برد، دفتر و همه‌چیز را خودمان باید بخریم. باید بچه‌ها پول بدهند تا مدرسه را تعمیر کنند. پارسال یک خانمی این‌جا مدیر بود که گفت پول بدهید تا گچ‌کاری کنند و پرده بخرند ولی وقتی رفت، همه را برد. یک بار هم بخاری نفتی این مدرسه آتش گرفته بود. الان بخاری برقی گذاشته‌اند اما بچه‌ها که می‌آیند خانه، از سرما می‌لرزند. بعد پول نفت مدرسه را هم از ما می‌گیرند. پرده‌ها و لامپ‌ها را هم کند و برد. ما خودمان خریده بودیم. این مدرسه فقط تا کلاس ششمِ دبستان دارد و بچه ها برای دبیرستان باید به روستای پایین که ۲۰ دقیقه تا این‌جا فاصله دارد، بروند.»

«کوثر»، دانش‌آموز کلاس ششم این مدرسه می‌گوید: «دیگر نمی‌خواهم ادامه تحصیل بدهم چون معلم کلاس ششم ما یک آدم معتاد بود و اصلا خوب درس نمی‌داد. همه محل می‌گفتند که او معتاد است. هم‌کلاسی‌های ما هم شنیدند که او زنگ زده بود به دوستش که از فلان جا برایم مواد بیاور! دیگر نمی‌خواهم درس بخوانم چون کلاس ششم را بلد نیستم. پدر و مادرم هم اجازه نمی‌دهند که به دبیرستان بروم چون باید به روستای دیگر بروم و با سرویس پسرها هم باید بروم.»

«زهرا» و «ریحانه» از دیگر دانش‌آموزان این مدرسه هستند. می‌گویند معلم آن‌ها که مرد است، بچه‌ها را کتک می‌زند: «با کتک دست‌مان را قرمز می‌کند. کف دست‌مان می‌زند و به پدر و مادرمان هم که می‌گوییم، می‌گویند حق‌تان است و باید کتک بخورید!»

وقتی درباره کتک خوردن دانش‌آموزان از مادر یکی از این بچه‌ها می‌پرسم، می‌گوید: «خب بچه برای تربیت باید کتک بخورد. حتما درس نخوانده‌اند که کتک می‌خورند.»

اما دخترش فوری جواب می‌دهد: «نه‌خیر، من درس‌هایم را خیلی خوب می‌خوانم. معلم بداخلاق است و در زمان بازی ما هم در کلاس را قفل می‌کند و یواشکی سیگار می‌کشد. حتی ما را مجبور می‌کنند که دست‌شویی مدرسه را خودمان بشوییم و تمیز کنیم.»

مدرسه کانکسی روستای قیماس متعلق به دانش‌آموزان دختر و پسر دو روستای کناری هم هست چون آن‌جا همین مدرسه را هم ندارند. حدود ۴۰ کودک در آن درس می‌خوانند. وضعیت داخل مدرسه اسفناک است. سرویس‌های بهداشتی بسیار کثیف و بدون شیر آب هستند و در کلاس‌ها به جز چند نیمکت کهنه، چیز دیگری نیست. اما عکس بزرگی از رهبر نظام جمهوری اسلامی بر دیوار کانکس چسبیده است. این مدرسه بیشتر شبیه به انباری است تا مدرسه و در هر گوشه‌ای یک سری پتو روی هم تلنبارشده‌اند.

دختران دانش‌آموز از پشت نیمکت‌‌ها دردل می‌کنند: «همین بخاری این‌جا بود و من کنارش نشسته بودم که یکهو داغان شد و خاک و دود ریخت روی سرم و بچه‌ها فرار کردند. بخاری قدیمی و سوراخ است. اگر ما نفت نیاوریم، معلم با شلنگ ما را می‌زند. یک روز هم همه را جمع کرد و به ما گفت اگر به اداره بگویید که من معتادم، شما را می‌کشم. بعد به “حدیث” گفت چرا به دیگران گفتی من معتادم؟ بعد با شلنگ کف دستش زد! ۱۰۰ هزار تومان از ما گرفت که برود برای کلاس شیشه بخرد و نخرید. به ما می‌گوید بروید اتاق من را تمیز کنید، بعد زیر میزش پر از ته‌سیگار است. آشغال‌هایش را وقتی می‌ریزیم، دست‌مان بوی سیگار می‌گیرد. زمستان که باران می‌آید، این‌جا کلاس خیس می‌شود و آب می‌آید داخل. از پنجره آب می‌آید داخل و سردمان می‌شود و دل‌درد می‌گیریم. ساعت هشت صبح می‌آییم و ساعت ۱۰ بخاری را روشن می‌کند. دست‌شویی‌های ما همیشه بو می‌دهند و معلم می‌گوید خودتان باید دست‌شویی را بشویید.»

وضعیت در روستاهای بعدی همین است. از روستاهای «کل کش» و «مورت سبز» در حومه شهر گیلان‌غرب تا روستاهای «کانی‌شاه قلی»، از توابع شهرستان «سنقر» و «فیروزآباد» در کرمانشاه که به آن‌ها سر زدم، همه از نداری و فقط و امکانات کم رنج می‌برند. مدرسه‌ها شبیه به ویرانه‌ هستند، بسیاری از معلم‌ها با کودکان رفتارهایی آزارگرانه دارند و کمبود کلاس و مدرسه هم که به شدت حس می‌شود. بسیاری از روستاها هم هیچ‌گونه کلاس درسی ندارند.