کودکان نخستین قربانی فقر و تبعیض

۲۷ دی ۱۴۰۰

بر اساس آمار رسمی اداره بهداشت استان سیستان و بلوچستان، حدود ۱۲ هزار از کودکان استان مبتلا به سوء تغذیه و کم وزنی هستند. این در حالی است که کودکان بالای ۵ سال و کودکانی که اسناد هویتی ندارند و یا دسترسی به مراکز بهداشت ندارند جزو این آمار محسوب نمی‌شود.

به گفته سید مهدی طباطبایی پزشک متخصص تغذیه؛ شیوع کم‌وزنی در بین کودکان زیر ۵ سال استان نسبت به کل کشور دو و نیم برابر بیشتر است. همچنین در بین کودکان این رده سنی کوتاه قدی ۳ و لاغری نیز ۲ برابر نسبت به میانگین کشوری بیشتر است.

منطقه سیستان و بلوچستان از ده‌ها سال پیش علیرغم منابع گسترده جغرافیایی از فقر شدید حاصل از تبعیض رنج می‌برد. به طوری که در اغلب شاخص‌های رفاهی دارای پایین‌ترین سطح در ایران می‌باشد و پیش از هر چیز حقوقکودکان به شکل گسترده نقض می‌شود. همچنین هزاران نفر از شهروندان در این منطقه از دسترسی به مسکن، آب و خوراک کافی محروم هستند.

کاهش فقر و تبعیض با حمایت از کودکان به عنوان آسیب پذیرترین اعضای جامعه و احقاق حقوق آنان آغاز می‌شود. با این وجود به نظر می‌رسد تحقق کامل حقوق کودکان و نوجوانان با چالش‌های مهمی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مواجه است و از سوی دیگر پاره‌ای از مشکلات مربوط به توسعه در ایران مانع از دستیابی کامل کودکان و نوجوانان به حقوق خود شده‌است. به‌طور مثال در برخی از مناطق روستایی و محروم کشور سوء تغذیه، کافی نبودن مراقبت‌های بهداشتی و کیفیت پایین آموزش باعث شده کودکان به نوعی در چرخه فقر گرفتار شوند.

نتایج مطالعه ای که در موسسه کار و تامین اجتماعی با عنوان ” مطالعه تطبیقی در خصوص سیاست های کاهش فقر چند بعدی کودک” حاکی از آن است که بیشتر نرخ محرومیت به ترتیب در ابعاد امکانات زندگی، مسکن، سلامت، تغذیه، امنیت و حمایت و آموزش مشاهده می‌شود. ۷۹ درصد کودکان حداقل در یک بعد از ۶ بعد محروم هستند و کودکانی که حداقل در یک بعد محروم هستند به طور متوسط از ۳۰ درصد محرومیت‌ها رنج می‌برند.

چند نکته حائز اهمیت در ارتباط با مسئله بهزیستی کوکان وجود دارد.
نکته اول

شواهد روزافزون از پدیده کودک فروشی است. افزایش کودک فروشی در نتیجه فقر و بیکاری در جامعه است. هنگامی که نظام خانواده با فقر، بیکاری، طلاق، اعتیاد و عدم امنیت شغلی آمیخته شود، کودک فروشی و بی عاطفگی پدر و مادر امری عجیب به نظر نمی‌رسد. ادامه این روند می‌تواند سبب از بین رفتن بنیاد خانواده و بحران‌های دیگر در اجتماع شود.

نکته دوم

فرآیندهای اجتماعی مرتبط با بزرگ شدن در فقر و واکنش‌های خود کودکان به فقر خانواده‌شان است. کودکانی که در این شرایط رشد می‌کنند از لحاظ اجتماعی منزوی هستند. ایده‌های مصرفی‌ای که در ذهن کودکان فقیر از تصاویر پرزرق و برق رسانه‌ها و مقایسه با همتایان شان شکل می‌گیرد اثرات کوبنده‌ای بر رفتارها و دستاوردهای آتی آنها دارد.

نکته سوم

سهم کودکان در اقتصاد خانه است که نوعی تهدید بالقوه علیه زندگانی‌شان است. کودک کار محصول نهایی چرخه فقر است که دراین‌میان، کار کودکان خیابانی یکی از دردناک‌ترین تصاویر است. چون واضح‌ترین چهره فقر است و راه‌حل نهایی فقرا و نشان‌دهنده استیصال آنهاست.

نکته چهارم

اینکه فقر در کودکی، ریسک انتخاب‌های ضد اجتماعی را افزایش می‌دهد. سوءمصرف مواد مخدر یکی از شایع‌ترین آنها است. با توجه به این مطالب پیشنها می شود:

۱- از آنجایی که خانواده کودک چشم‌انداز مسیر زندگی اوست. وضعیت خانواده کودک عامل مهمی در تعیین فقر کودک است. محرومیت‌های انباشتی مرتبط با پیشینه اجتماعی- اقتصادی کودکان، به مرور زمان پراهمیت‌تر می‌شوند.

لذا بهبود سطح زندگی، بدون حل و فصل مسأله نابرابری، نمی‌تواند وضعیت کودکان را بهبود دهند.کودکانی که خانواده‌هایشان در جریان بهبود کلی زندگی عقب مانده‌اند، همچنان با محرومیت مواجه خواهند بود. لذا باید مداخله در بخش‌های مختلف اقتصاد با نگاه جامع به پدیده فقر صورت پذیرد. جهت افزایش کیفیت زندگی کودکان ناگزیریم کیفیت زندگی کل خانواده را افزایش دهیم.

۲- مسئله مهم عزم جدی دولت در جهت کاهش فقر است. سازمان‌های متعددی در جهت کاهش فقر فعالیت می‌کنند. اما اغلب این سازمان‌ها در مواجهه با فقر ناتوان هستند. چراکه مسئله فقر از چرخه تولید فقر مجزا است. لذا موفقیت سازمان‌ها در مبارزه با فقر کاهش چرخه‌های تولید فقر است و نه صرفاً کاهش فقر.

۳- استثمار، خشونت جسمی و روحی مواردی هستند که حتماً باید به آنها توجه داشت. بنابراین در اقدام همه جانبه برای کاهش فقر کودک باید به جنبه‌های روانشناختی زندگی کودکان نیز توجه کرد.

۴- اجرای سیاست‌های توانمندسازی جهت کاهش فقر و تبعیض کودک از جمله آموزش امری ضروری است. امروزه در ادبیات توسعه برای تبیین عدم توسعه یافتگی کشورها مسئله را از دوران کودکی و نحوه برخورد با کودکان مورد توجه قرار می دهند.

اینکه کودکان چگونه مورد حمایت قرار می گیرد. اسگلیتز در بحث توسعه یافتگی کشورها به این نکته اشاره می کند که اگر می خواهید بدانید چه کشوری توسعه یافته است اولین جایی را که باید مورد بررسی قرار دهید سیستم آموزش و پرورش آن کشور و اینکه چگونه از کودکان خود حمایت می کنند. لذا بهسازی برنامه‌ها در مدارس برای کودکان، حمایت از برنامه‌های بیشتر تفریحی برای محله‌های نیازمند، شناسایی و بازگشت کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه آموزش از جمله این موارد است.

۵- بهبود و مداخلاتی در وضعیت خوراک و غذای دوران خردسالی کودکان بخصوص در مناطق محروم کشور و روستا یکی از راه‌های برون رفت از زنجیره فقر غذایی است.

۶- فقر کودک یک پدیده چند وجهی است و به راحتی با افزایش سطح آموزش و بهداشت قابل برنامه‌ریزی و کاهش نیست. سیاست‌های عمومی نباید تنها در مورد فقر موجود در جامعه و کاهش آن تنظیم شوند بلکه باید سیستم پیشرفت و حمایت اجتماعی نیز طراحی شود.