شعیب میربلوچ‌زهی، نوجوان ۱۸ ساله‌ زیر حکم اعدام کیست؟

06.10.1401 ایران وایر

«شعیب میربلوچ‌زهی ریگی»، نوجوان ۱۸ ساله بلوچ که بیمار بود و برای تهیه داروهایش رفته بود، عصر روز ۱۳مهرماه در مقابل داروخانه بازداشت شد. او حالا با اتهام «افساد فی‌الارض» به اعدام محکوم شده است.

شاهدان عینی دیده‌اند که ماموران، همان‌طور که بعد از جمعه خونین زاهدان هر شخص دیگری که به داروخانه نزدیک می‌شده، بازخواست می‌کردند، جلوی او را نیز گرفته، محتویات موبایلش را زیر و رو کرده‌ و سپس او را بازداشت کرده‌اند.

شعیب ۱۸ ساله، فرزند بزرگ خانواده و سرپرست مادرش است. حکم اعدام او از ۲۹آذرماه به او ابلاغ شده است. این گزارش درباره شعیب است، نوجوانی که مانند دیگر هم سن و سالان خود می‌رقصید، آواز می‌خواند و عاشق سفر کردن بود.

***

صدور حکم اعدام برای داشتن چند ویدیو در موبایل

سازمان حقوق‌بشری «حال‌وش» که اخبار نقض حقوق شهروندان بلوچ را در استان سیستان‌و‌بلوچستان پوشش می‌دهد، روز سه‌شنبه ۲۹آذر۱۴۰۱، از صدور حکم اعدام برای شعیب میربلوچ‌زهی خبر داد. بر اساس این گزارش، او تنها دو ماه و نیم بعد از بازداشت و بر مبنای اعترافات اجباری که با شکنجه از این نوجوان متولد بهمن‌ماه ۱۳۸۲ اخذ شده، به اعدام محکوم شده است.

«شیراحمد شیرانی»، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق‌بشر بلوچ و از موسسان حال‌وش، درباره جزییات پرونده شعیب ۱۸ ساله با «ایران‌وایر» گفت‌وگو کرده است. او درباره نحوه بازداشت این نوجوان به «ایران‌وایر» می‌گوید: «شعیب میربلوچ‌زهی، فرزند شریف و ساکن زاهدان، در تاریخ ۱۳مهر۱۴۰۱، یعنی ۵ روز بعد از جمعه خونین زاهدان، توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت می‌شود. شعیب کسالت داشته و نسخه داشته که از داروخانه دارو تهیه کند. داروخانه‌ای که به آن مراجعه کرده در خیابان مدنی در نزدیکی مسجد مکی است. وقتی می‌خواسته وارد داروخانه شود، نیروهای اطلاعاتی که از قبل آن‌جا بودند، او را بازداشت می‌کنند.»

او درباره جو روزهای بعد از جمعه خونین زاهدان، به‌خصوص در نزدیکی مراکز درمانی و داروخانه‌های شهر می‌گوید: «بر اساس اطلاعاتی که ما داریم ماموران از قبل در مقابل داروخانه‌ها حضور داشتند تا کسانی‌که از نزدیکان مجروحان جمعه خونین زاهدان هستند و برای تهیه دارو و وسایل پانسمان به داروخانه می‌آیند، بازداشت کنند.»

شیرانی در ادامه درباره نحوه بازداشت شعیب نیز می‌گوید: «وقتی شعیب را بازداشت می‌کنند، گوشی تلفن‌اش را باز می‌کنند، چند ویدیو از ویدیوهای مربوط به اعتراضات زاهدان در گوشی‌اش بوده است؛ این‌ها را بهانه قرار می‌دهند تا او را نگه دارند.»

ماموران حدود دو هفته شعیب را در بازداشتگاه اطلاعات و تحت شکنجه نگه می‌دارند. خانواده این نوجوان که در کودکی پدرش را از دست داده و به‌نوعی سرپرست خانواده‌شان است، در این مدت در بی‌خبری مطلق از او بوده‌اند. خود شعیب هم از مادر و عزیزان دیگرش بی‌خبر بوده است. خانواده شعیب فقط زمانی مطلع می‌شوند او بازداشت شده که این نوجوان به خانه باز نمی‌گردد و آن‌ها برای پرس و جو، راهی داروخانه‌های شهر می‌شوند. شاهدان عینی به خانواده شعیب اطلاع می‌دهند که ماموران لباس شخصی او را بازداشت کرده و سوار یک خودروی شخصی کرده و با خود برده‌اند.

بنا به اطلاعاتی که به دست «حال‌وش» رسیده و این سازمان حقوق‌بشری آن را در اختیار «ایران‌وایر» قرار داده است، مراجعات مکرر خانواده شعیب میربلوچ‌زهی برای یافتن نشانی از فرزندشان، تا یک ماه بی‌ثمر می‌ماند.

در این مدت شعیب با گذشت دو هفته از زمان بازداشت و شکنجه‌های مکرر در بازداشتگاه اطلاعات شهر زاهدان، به بند ۲ زندان مرکزی این شهر منتقل می‌شود و در آن‌جا هم با وجود این‌که تحت بازجویی بوده و اجازه تماس نداشته، می‌تواند صدای خود را از طریق یکی دیگر از بازداشتی‌ها به خانواده خود برساند.

بر اساس اطلاعاتی که در اختیار «ایران‌وایر» قرار گرفته، خانواده این نوجوان بعد از یک ماه و با مراجعه به دادگاه، موفق می‌شوند مجوز ملاقات با فرزند خود را دریافت کنند.

شیراحمد شیرانی که خود از سال ۱۳۸۹ تا بهمن‌ ۱۳۹۹ در زندان‌های مختلف ایران، از جمله زندان زاهدان محبوس بوده، درباره ملاقات خانواده شعیب با او به «ایران‌وایر» می‌گوید: «وقتی بعد از یک ماه بالاخره شعیب را می‌بینند، روی تن و بدن این بچه، آثار و کبودی‌های ناشی از شکنجه‌ مشهود بوده و نشان می‌داده که او بسیار شکنجه شده است.»

شیرانی با تاکید بر این‌که اعترافاتی که در دادگاه علیه شعیب و سایر شهروندان بلوچ بازداشت شده در جریان اعتراضات علیه آن‌ها استفاده شده، تحت شکنجه اخذ شده، می‌گوید: «در مورد شعیب، در تمام بازجویی‌ها چشمانش را بسته بودند و حتی وقتی اوراقی را آورده بودند که امضا کند، هم به او اجازه خواندن آن را نداده بودند. آن زمان هم چشمانش بسته بوده است.»

 

حکم اعدام؛ فوری و فقط با یک جلسه دادگاه

بنا به گفته شیراحمد شیرانی، فعال حقوق‌بشر و از موسسان سازمان حقوق‌بشری «حال‌وش»، که با نزدیکان شعیب میربلوچ زهی در ارتباط است، او فقط در یک جلسه دادگاه شرکت کرده و حتی در آن‌جا هم بدون اطلاع خانواده و با چشم‌بند به او اجازه حضور داده‌اند: «بدون این‌که خانواده‌اش اطلاعی داشته باشند، یا اجازه‌ داشته باشند وکیل بگیرند تا در جریان روند دادرسی قرارشان دهد، دادگاه را در یک جلسه‌ای که در آن شعیب را از زندان اعزام می‌کنند، برگزار و او را ذیل اتهام افساد فی‌الارض محکوم به اعدام می‌کند.»

شعیب ۱۸ ساله در تمام این مدت دو ماه و نیم از میزان جدی بودن اتهامی که به او وارد کرده بودند، اطلاعی نداشته است و وقتی حکم را در زندان به او ابلاغ می‌کنند، خودش هم شوکه شده و حتی قبل‌تر هم درباره اتهام به خانواده چیزی نگفته بوده است. تنها بعد از ابلاغ حکم در روز دوشنبه۲۸آذر، به یکی از دوستانش در زندان می‌گوید و او هم به خانواده خود می‌گوید، و آن‌ها در تماسی با خانواده میربلوچ‌زهی، در این‌باره به خانواده اطلاع‌رسانی می‌کنند.

شیراحمد شیرانی با اشاره به این که حکم بدوی است و شعیب درباره آن اعتراض کرده، از انتقال این نوجوان ۱۸ ساله به بند محکومان زندان زاهدان، موسوم به «بند ۹» خبر داده و می‌گوید: «الان از بند ۲ به بند ۹ زندان زاهدان منتقل شده است. بند ۹، بازداشتگاهی متشکل از سلول‌های انفرادی است که در هر سلولش دو سه نفر را نگه می‌دارند و اغلب کسانی هستند که محکوم شده‌اند و از دادگاه حکم گرفته‌اند، آن‌جا نگهداری می‌شوند. تا قبل از این‌که جریان اعتراضات شروع شود، بنابر اطلاعاتی که ما داشتیم، ۶۵ نفر زندانی عقیدتی سیاسی در همان سلول‌ها بودند. به خاطر وضعیت بد آن بند، زندانی‌ها تاکنون چندین شکایت‌نامه تنظیم کرده‌ و یک بار هم اعتصاب کرده‌اند.»

این فعال حقوق‌بشر با تاکید بر این‌که با وجود ابلاغ حکم و شرایط نامناسب روحی، این نوجوان در بند ۹ زندان زاهدان از دسترسی مرتب به تلفن نیز محروم است، می‌گوید: «این بند تلفن هم ندارد و هر ۲۰ روز یک بار به زندانی‌ها اجازه تلفن می‌دهند. شرایط تا حد زیادی هم بستگی به ضابطین دارد و بعضا ممکن است زودتر یا دیرتر به زندانی وقت تماس بدهند.»

 

اعتراف زیر شکنجه؛ مبنای صدور حکم اعدام

از زمان شروع اعتراضات به کشته شدن «ژینا (مهسا) امینی»، بسیاری از افراد بازداشت شده از شکنجه‌های مختلفی که ماموران امنیتی و سرکوبگران در خیابان علیه آن‌ها روا داشته‌اند، پرده برداشته‌اند.

در مورد «محسن شکاری» و «مجیدرضا رهنورد»، دو معترض جوانی که در تهران و مشهد اعدام شدند، نزدیکان و فعالان حقوق‌بشر بر شکنجه شدن این دو جوان و اعتراف از آن‌ها زیر شکنجه خبر داده‌اند.

منابع حقوق‌بشری می‌گویند که شدت و نوع شکنجه‌ها در استان‌های سیستان‌وبلوچستان، خوزستان و کردستان، با اغلب استان‌های ایران متفاوت است. گواه این امر، جان باختن شمار بیشتری از افراد بازداشت شده در این استان‌ها تحت شکنجه ماموران امنیتی و بازجوهاست. تنها در استان کردستان، تاکنون سازمان‌های حقوق‌بشری از کشته شدن چندین شهروند، از جمله «رامین فاتحی»، «محمد حاجی‌ رسول‌پور» و «شهریار عادلی» در اثر شدت جراحات ناشی از شکنجه در زمان بازداشت خبر داده‌اند.

در اهواز نیز، دو شهروند عرب، به نام‌های «علی بنی‌اسد» و «عماد حیدری» تحت شکنجه‌های حین بازداشت جان باخته‌اند. پیش‌تر «محمدامین نعامی»، فعال سیاسی عرب اهوازی، و برادر «عاطفه نعامی» از جان‌باختگان اعتراضات نیز به «ایران‌وایر» گفته بود که خواهرش بعد از بازداشت، شکنجه و کشته شده است.

شیراحمد شیرانی که خود بسیاری از شکنجه‌های زندان زاهدان را تجربه کرده، به «ایران‌وایر» می‌گوید: «ما از کسانی‌که به تازگی آزاد شده‌اند شنیده‌ایم که شکنجه‌هایی که ده سال پیش خود من آن‌ها را تجربه کردم، از جمله “تخت معجزه” و “صندلی الکتریکی” هنوز رایج است. همین‌طور شنیده‌ایم که همان‌کسانی‌که آن زمان شکنجه‌گر ما بودند، الان نیز در حال شکنجه افراد بازداشت شده هستند.»

او در توضیح «تخت معجزه» که از روش‌های معمول شکنجه در بازداشتگاه اطلاعات زاهدان بوده و هست، می‌گوید: «تخت معجزه شکنجه‌ای است که در آن بازداشتی را روی تخت روی شکم می‌بندند و کف پای او را شلاق می‌زنند. ما توانسته‌ایم تایید کنیم که با صندلی الکتریکی بازداشتی‌ها را شکنجه می‌کنند و از برق استفاده می‌کنند تا از آن‌ها اعتراف بگیرند. در مورد “حسین کاشانی” از دوستان زنده یاد “خدانور لجه‌ای”، حتی ناخن‌های دست و پاهایش را هم کشیده‌اند. او را هم به بند ۹ زندان زاهدان برده‌اند. “امید کاشانی” باز هم از دوستان خدانور، شکنجه سنگین شده است. ۵ نفر آقایان بهزاد، امید، اسماعیل، جمشید و فرشید حسن‌زهی که هر پنج نفر کارگر هستند و در یک پرونده مشترک بازداشت شده‌اند هم تحت شکنجه شدید بوده‌اند. از این افراد اعترافات اجباری گرفته‌اند و از بس که شکنجه شده‌اند وزن بسیاری از دست داده‌اند.»

شیرانی با بیان این شواهد، درباره شکنجه شعیب ۱۸ ساله نیز می‌گوید: «اگرچه اطلاعات دقیقی از نوع شکنجه‌هایی که بر او اعمال شده نداریم، ولی با توجه به معمول بودن این روش‌های شکنجه بسیار خشن فیزیکی، حدس می‌زنیم که همین روش‌ها در مورد این نوجوان هم اعمال شده است.»

 

شعیب پر از شور زندگی در سیاه‌چاله‌های زندان زاهدان

از ویدیوهایی که در شبکه‌های اجتماعی از شعیب منتشر شده، او در حال آواز خواندن و رقصیدن است؛ درست مانند صدها نوجوان دیگری که هم‌زمان با او در جریان اعتراضات بازداشت یا کشته شده‌اند.

شیراحمد شیرانی با اشاره به سرزندگی این نوجوان که حالا با حکم غیرانسانی اعدام روبه‌روست، می‌گوید: «شعیب سرحال و پر انرژی بوده و مشخص است که شور و هیجان نوجوانی در وجودش است. به سفر و تفریح علاقه‌مند بوده و با این‌که در کودکی پدرش را از دست داده، نگذاشته خلا نبود پدر، او را از زندگی باز بدارد. مادرش حامی خوبی برایش بوده و با محبت او را بزرگ کرده است. منابع ما گفته‌اند که این زن، شبانه‌روز دارد برای فرزندش گریه می‌کند و ماموران دارند او را هم شکنجه می‌کنند، چون در مراجعات او به دادگاه و سایر ارگان‌ها چندین‌بار به او گفته‌اند که حتما شعیب را اعدام می‌کنند.»