چند متر مانده به فرمانداری، دو مأمور، دست و پای یک پسر جوان را گرفته بودند و یک مأمور دیگر او را کتک میزد. کمی آنطرفتر، چند مأمور یک دختر نوجوان را زیر کتک و باتوم گرفته بودند. صحنه خیلی بدی بود. میترسیدیم جلو برویم.
دختر داد میزد بیغیرتها و غیرت ندارید و از این چیزها. یک پسر جوان که خیلی قد بلند بود، دو متر بیشتر بود، برای کمک به آن دختر جلو رفت، با مأمورها درگیر شد. چند نفری ریختند سرش اما حریفش نبودند. یکباره عقب رفتند و شلیک کردند. به سینهاش شلیک کردند، افتاد.
شاهدان عینی کشته شدن پدرام آذرنوش، نوجوان ۱۷ ساله، در نزدیکی فرمانداری دهدشت در گفتگو با رادیوفردا میگویند که مأمورهای حکومتی ابتدا با گلولههای ساچمهای به او شلیک کردند، او همچنان ایستاده بود اما از بالای پشت بام با گلوله جنگی بر سینهاش زدند و قلبش را نشانه گرفتند.
یک شاهد عینی که پنجشنبه ۳۱ شهریور در مقابل فرمانداری دهدشت، شاهد گلوله خوردن پدرام آذرنوش بود به رادیو فردا میگوید «شلوغیها آن روز از چهاراه آقا شیروان(امام) شروع شد و تا فلکه به سوی فرمانداری ادامه داشت. ۱۰ متر نرسیده به فرمانداری، یک دوربرگردان است که همانجا جلوی پارک یک آلاچیق زدهاند دقیقاً همانجا حدود ساعت ۷:۳۰ تا ۷:۴۵ دقیقه شب بود که گلوله زدند».
به گفته شاهدان عینی، پدرام آذرنوش همانجا بعد از اصابت گلوله به قلبش جان باخته است.
نزدیکان پدرام آذرنوش به رادیوفردا گفتهاند که او معترض بود، و در اعتراضات حضور فعال داشت: «به خواهرش پردیس که پرسیده بود چرا میروی؟ گفته بود مهسا هم برای من پردیس است، فکر کن با تو اینطور میکردند مگر من سکوت میکردم؟»
پدرام آذرنوش، متولد ۲۷ خرداد ۱۳۸۳ و قهرمان کاراته بود. نوجوان ۱۷ سالهای که غروب پنجشنبه، ۳۱ شهریور بر اثر اصابت گلوله در دهدشت کشته شد و در روستای درهلبک در استان کهگیلویه و بویراحمد به خاک سپرده شده است.
نزدیکان او به رادیوفردا گفتهاند که چند گلوله ساچمهای به او اصابت کرده بود اما گلوله جنگی تکتیرانداز از بالای پشت بام، حالت بالا به پایین به قلبش خورده. قلب و کلیه و سینه را ترکانده و جان او را گرفته است.
یکی از نزدیکان پدرام آذرنوش به رادیوفردا میگوید که پیکر او را در بیمارستان یک جایی مانند انباری انداخته بودند. داییها و عموهای پدرام در بیمارستان را شکاندند و از آنجا بیرون آوردند. روی دستهای آنها بود که پدرش رسید و همانجا سکته کرد و به آیسییو منتقل شد.
او میگوید: «دهدشت، شهر کوچک عشیرهای است همه همدیگر را میشناسند. صدای تیراندازی که بلند میشود و خبر تیراندازی همه جا میپیچد پدر پدرام سراغ مأموران میرود و میپرسید چی شده؟ میگویند هیچی. یک پسری زخمی شده. به او میگویند که گلوله به زانویش خورده».
به گفته او، پدر پدرام در حالی پیکر پسر نوجوانش را روی دستان برادرانش دیده که تصور میکرده او فقط از ناحیه پا زخمی شده است.
فیضالله آذرنوش، پدر پدرام آذرنوش، به گفته نزدیکانش از نیروهای تکاور ارتش هوابرد بوده است. او جانباز جنگ ایران و عراق است و در ۱۴ سالگی به عنوان داوطلب بسیجی به جبهه رفته بود.
نزدیکان او به رایوفردا گفتهاند: «لپتاپ، دوربین یاشیکا و دوربین کانن پدرام را بردهاند. زنجیر طلا و ساعتش را هم بردهاند. همه عکسهای کاراته و بوکس پدرام در لپتاپش بود و ما هیچی نداریم. پدرام و خواهر و برادرش بیمه عمر داشتند و وقتی که پدرش برای بیمه عمر مراجعه کرده گفتهاند که او با مأموران درگیر شده و ما نمیتوانیم بیمه عمرش را بپردازیم و ندادند».
خانواده آذرنوش شکایت کرده و خواستار معرفی قاتل فرزندشان شدهاند، اما به گفته نزدیکان پدرام «بیش از ۲۰ درجهدار که سروان و سرهنگ هم هستند، صورتجلسه کردهاند که توسط پدرام آذرنوش ضرب و جرح شدهایم و مدعی شدهاند. همه دروغ است. یک پسر ۱۷ ساله با دست خالی چه می توانست بکند؟ و چطور میتوانست ۲۰ نفر را مجروح کند؟»
یکی از نزدیکان پدرام میگوید: «پدرام ورزشکار بود. هیکل ورزشکاری و قد ۲ متر داشت و برای مطالبه حق قانونی خودش و همنوعانش رفته. این بچه، هیچ سلاحی نداشت. دستش را مشت کرده بود. دو دست داشت و برای نجات یک دختر از دست مأمورها، دستانش را مشت کرده بود.»
خانواده پدرام آذرنوش برای خاکسپاری و مراسم ختم و چهلم فرزندشان با مشکلی مواجه نشدند اما پدر او بارها به نهادهای مختلف احضار شده است. نزدیکانش میگویند: «بارها احضار کرده و گفتهاند که نباید حرف بزنید. نباید اطلاعرسانی کنید. به او گفتهاند جواب کسی را نده جلوی بچهها را بگیر جلوی مردم را بگیر اعتراض نکنند و شعار ننویسند. یک ماه پیش هم شایان و رضا آذرنوش، پسرعموهایش را در یاسوج بازداشت کرده بودند. کلاً خانواده تحت فشار هستند که سکوت کنند.»
به گفته آنها خانواده آذرنوش خواستار معرفی قاتل فرزندشان هستند و میخواهند که دوربینها و لپتاپ پدرام به آنها بازگردانده شود.
شکایت خانواده پدرام آذرنوش اما تاکنون به نتیجهای نرسیده است: «قاضی پرونده آدمی است که خدا را میشناسد. در صورتجلسه مقامات نظامی و اطلاعات چیز دیگری نوشته. دروغ نوشتهاند. ولی قاضی با دوربینهایی که چک کرده نوشته که پدرام بیگناه کشته شده. گفته که فوقش میتوانستید توی پایش بزنید نه اینکه به قلبش بزنید. با این حال همینطور مانده و هی پدرش را میبرند هیچ کاری هم نمیکنند. فقط بازی میدهند.»
پدرام آذرنوش علاوه بر قهرمانی کاراته، بوکسور بود فوتبال بازی میکرد و به گفته نزدیکانش «امید منطقه ما بود. محبوبیت داشت و همه دوستش داشتند. منتظر قهرمانی اش در آسیا و جهان بودیم اما جانش را برای مردم داد و قهرمان مردم شد.»
او حالا دیگر یکی از کشتهشدگان اعتراضات به جانباختن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد است.
آخرین دیدگاهها