1402.08.01 ایرانوایر
یکی از گروههایی که در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» نقش بسیار پررنگ و موثری داشت، دانشآموزان نوجوان ایران بودند.
دانشآموزان بهویژه دختران دانشآموز در اعتراضات سراسری سال گذشته با برداشتن حجاب اجباری، نشان دادند که ایدئولوژیکترین نظام آموزشی تاریخ ایران علیرغم آنکه همه ابزارهای تبلیغاتی برای گنجاندن مذهب در محتوای درسی را بهکار برد، اما در این زمینه ناموفق بود.
بااینهمه وزارت آموزشوپرورش در تازهترین اقدام خود، بخشنامهای با عنوان «تقویت و توسعه فرهنگ اقامه نماز» به مدارس ارائه کرده که در آن «زنگ نماز» باید «در متن برنامه رسمی روزانه مدارس در تمامی دورهها و پایههای تحصیلی به مدت ۳۰ دقیقه» اجباری شود.
در این بخشنامه تاکید شده است که «زنگ نماز» برای پاسخ به «منویات مقام رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب مبنیبر لزوم برجسته کردن ارزشهای معنوی و رشد شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه و امر به ترویج ایمان و امید در کشور»، و در راستای «عملیاتی کردن راهکار ۳ـ۱ سند تحول بنیادین» و «ماموریتهای ابلاغی رییسجمهوری»، به برنامه درسی دانشآموزان افزوده شده است.
راهکار ۳ـ۱ سند تحول بنیادین که در این بخشنامه به آن اشاره شده مدرسه را، «جلوهای از تحقق مراتب حیات طیبه، کانون عرضه خدمات و فرصتهای تعلیم و تربیتی» معرفی کرده و ، و آن را برای «تکوین و تعالی پیوسته هویت دانشآموزان براساس نظام معیار اسلامی» ضروری میداند.
بنابر اعلام وزارت آموزشوپرورش، اجباری شدن «ساعت نماز» در مدارس، از نتایج «تفاهمنامه منعقدشده با ستاد مرکزی اقامه نماز کشور» و اقدامی در مسیر «برنامه فراگیر پرورشی» برای «تقویت و توسعه فرهنگ اقامه نماز» بهمثابه اولویت پرورشی مدارس در سال تحصیلی ۱۴۰۲ـ ۱۴۰۳ توصیف شده است.
این بخشنامه تاکید میکند که معاونتهای آموزشی ادرات کل آموزشوپرورش در کلیه شهرها و استانها باید برای «اقامه نماز جماعت در مدارس»، به تعیین «زنگ نماز در متن برنامه رسمی روزانه مدارس» در تمامی دورهها و پایههای تحصیلی اقدام کنند و مدت این زنگ نیز ۳۰ دقیقه، هنگام «وقت شرعی» برای نماز است.
تغییر کاربری «نمازخانههای مدارس» نیز در این بخشنامه ممنوع اعلام شده و تاکید شده است که ادارههای آموزشوپرورش و مدارس باید برای «جذب و هدایت خیرین برای ساخت و تجهیز نمازخانه و اقامه نماز» اقدام کنند.
«جلب مشارکت سازمان تبلیغات اسلامی، ستاد رسیدگی به امور مساجد، ستاد اقامه نماز، کانونهای فرهنگی هنری مساجد» و «معتمدان محلی در تعیین و بهکارگیری امام جماعت در مدارس» نیز، از دیگر مواردی است که این بخشنامه بر آن تاکید کرده است.
بنا بر آنچه در بخشنامه اعلام شده آمده است، ادارات آموزشوپرورش شهرها و استانها باید در تمامی مدارس «نمازخانه» احداث کنند و «امام جماعت» نیز داشته باشند.
پیشازاین با دستور مقامات حکومتی وزارت آموزشوپرورش در همکاری با حوزههای علمیه خبر داده بود که ۲۱ هزار طلبه را استخدام کرده است.
بسیاری از کارشناسان و فعالان حقوق کودک بر این باورند که باید در برابر تبلیغ و تحمیل ایدئولوژی حکومتی به دانشآموزان ایستاد.
هیچ گزارش شفافی از سوی وزارت آموزشوپرورش ارائه نشده که مشخص کند برای اجباری شدن «ساعت نماز»، ساخت و توسعه «نمازخانهها» و استخدام طلاب و روحانیان بهعنوان «امامان نماز جماعت» در مدارس، چه میزان از بودجه آموزشوپرورش صرف شده است.
در سال جاری تحصیلی، این اقدامات از جمله شامل افزایش حضور طلاب در مدارس، بهویژه طلاب زن در مدارس دختران، و انواع برنامههای مذهبی است و در کنار آن، اقداماتی مانند نصب دوربینهای امنیتی و برخوردهای انضباطی را نیز تشدید کردهاند.
این اقدامات درحالی صورت میگیرد که بر اساس گزارشهای رسانههای رسمی، ایران ۲۵ هزار کلاس درس در کشور یکماه بعد از آغاز سال تحصیلی معلم ندارند.
«حمیدرضا حاجیبابایی»، عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی و وزیر اسبق آموزشوپرورش، سال گذشته بهصراحت اعلام کرد که «آموزشوپرورش با کمبود ۳۰۰ هزار معلم مواجه است». او گفت: «اگر میخواهیم یک آموزشوپرورش با نشاط داشته باشیم، باید از طریق دانشگاه و فرهنگیان، ۳۰۰ هزار معلم تربیت کرده و راهی کلاسهای درس کنیم».
با این حال، مقامهای آموزشوپرورش در عمل بهجای استخدام معلم و تامین نیاز آموزشی مدارس و دانشآموزان، اولویت اول خود را «افزایش فعالیتهای تبلیغاتی و ایدئولوژیک در مدارس» با هدف تاثیرگذاری بر دانشآموزان و کنترل سبک زندگی زودهنگام آنان متمرکز کردهاند. اقداماتی که بررسی حضور دانشآموزان در اعتراضات سال گذشته از بینتیجه بودن آن حکایت دارد.
دختران دانشآموزان بسیاری با برداشتن حجاب از سر با شعارنویسی و سردادن شعار علیه نظام جمهوری اسلامی با پاره کردن تصاویر رهبران جمهوری اسلامی، از سوی مقامات حکومتی با اقدامات تنبیهی اخراج و بازداشت مواجه شده و در مورادی نیز جان خود را از دست دادند.
ابعاد اعتراضات دانشآموزان چنان گسترده بود که نیروهای امنیتی و سرکوبگر جمهوری اسلامی به دهها مدرسه یورش بردند و بسیاری از دانشآموزان را بازداشت کردند و در جریان این حملهها، بسیاری از دانشآموزان مصدوم شدند و چند دانشآموز نیز در انتقال به بیمارستان در شهرهای مختلف جان خود را از دست دادند.
آخرین مورد از دانشآموزان مخالف حجاب اجباری که در تاریخ ۹مهر۱۴۰۲ بهدلیل نداشتن مقنعه در متروی تهران دچار حادثه شد، «آرمیتا گراوند» است.
براساس گزارشها این دانشآموز ۱۶ ساله براثر درگیری فیزیکی با ماموران حجاب در مترو سرش به میله فلزی واگن قطار خورده و به کما رفته است.
مرگ مغزی این آرمیتا گراوند روز ۳۰مهر۱۴۰۲ از سوی رسانههای حکومتی تایید شد، درحالیکه این روز مصادف بود با سالگرد جانباختن دانشآموز دیگری به نام «آرنیکا قایم مقامی»، دختر دانشآموزی که سال گذشته براثر ضربات باتوم ماموران حکومتی به سر به کما رفت و چند روز بعد جان خود را از دست داد.
«علی خامنهای»، روز دوشنبه، ۱۱مهر۱۴۰۱، در خصوص گستردگی اعتراضات دانشآموزان گفت: «برخی جوانان و نوجوانانیاند که براثر هیجان ناشی از ملاحظه یک برنامه اینترنتی به خیابان میآیند و چنین افرادی را میتوان با یک تنبیه متوجه کرد که اشتباه میکنند».
در جریان اعتراضات سراسری سال گذشته در ایران بعد از اینکه صدها دانشآموز دختر به اعتراضات پیوسته و مدارس به کانونهای اعتراض بدل شده بودند، پروژه مسمومسازی عمدی در مدارس آغاز شد. گزارشهای نخست در آذر۱۴۰۱ ابتدا در قم و بعد در بسیاری از دیگر شهرهای ایران منتشر شد و بسیاری از والدین در اعتراض به ناامنی مدارس، خواهان تعطیلی مدارس و برگزاری کلاسها بهصورت آنلاین شدند.
مقامهای حکومتی بدون اینکه مسوولیتی در این زمینه بپذیرند، مدام مسمومیتها در مدارس را به موضوعاتی همچون شیطنت دانشآموزان و هیستری جمعی ارتباط دادند، چنانچه کشته شدن دانشآموزان در اعتراضات را، به خودکشی و بیماریهای زمینهای آنها مرتبط میدانستند.
آخرین دیدگاهها