۱۸.تیر.۱۴۰۳ رکنا
عصر روز گذشته جسد خون آلود نوجوان ۱۴ ساله کر و لال هنگامی در میان تپه های روستای احمدآباد مشهد کشف شد که عامل یا عاملان جنایت، گلوی او را به طور کامل قطع کرده بودند. عصر روز گذشته، زنگ تلفن قاضی ویژه قتل عمد مشهد به صدا درآمد و نیروهای انتظامی وی را در جریان یک جنایت هولناک قرار دادند. با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، بلافاصله قاضی دکتر صادق صفری عازم روستای احمد آباد از توابع بخش رضویه مشهد شد و تحقیقات قضایی را آغاز کرد. جسد خون آلودی که در کنار لوله انتقال آب و در میان تپه های اطراف روستا قرار داشت مربوط به نوجوان ۱۴ ساله کرولال تحت پوشش بهزیستی بود که توسط فرد یا افراد ناشناسی به قتل رسیده است. اواسط شهریور امسال، مرد جوانی در حال عبور از خیابانی در جنوب تهران بود که صدای ضعیف کمکخواهی مردی را شنید. بهدنبال این صدا مرد جوان وارد خرابهای در همان نزدیکی شد و ناگهان مردی را دید که دستها و پاها و چشمهایش را بسته بودند. او بلافاصله به کمک مرد میانسال رفت و سپس با پلیس و اورژانس تماس گرفت. از آنجایی که مرد ناشناس دچار مصدومیت شده بود، بلافاصله به بیمارستان منتقل شده و تحت درمان قرار گرفت. وی پس از بهبودی راز آدمربایی ۲۴ ساعتهاش را برملا کرد. وی در تحقیقات گفت: مهندس هستم و در شرکتی معتبر کار میکنم. به خاطر کارم هم از شهرستان به تهران آمده و به تنهایی زندگی میکنم. دو روز قبل، از خانهام در شرق تهران خارج شدم تا به محل کارم بروم. در حال پیادهروی بودم که خودرو پژویی مقابل پایم توقف کرد. مرد جوانی از خودرو پیاده شد و خودش را پلیس آگاهی معرفی کرد. او مدعی بود که مرا به عنوان یکی از اغتشاشگران شناسایی کردهاند و تصاویرم را دارند و مدتهاست که تحت تعقیب پلیس آگاهی بودهام. حالا هم باید همراه او به اداره آگاهی بروم. مرد جوان ادامه داد:، چون مطمئن بودم بیگناهم، گفتم با او به اداره پلیس میروم. با این فکر سوار خودرو مأمور جوان شدم، اما هنوز مسافتی را طی نکرده بود که وارد خیابانی خلوت شد و با تهدید اسلحه دستها و پاها و چشمهایم را بست و دوباره به راه افتاد. بعد از حدود یک ساعت خودرو توقف کرد و مأمور قلابی مرا از ماشین پیاده کرد و وارد خانهای شدیم. ۲۴ ساعت در آنجا گروگان بودم. او مرا مورد ضرب و شتم قرار داد. ۹۰ میلیون تومان پولهای داخل حسابم را اینترنتی خالی کرد و از من خواست به خانوادهام در شهرستان زنگ بزنم و از آنها پول بگیرم، اما چون خانوادهام پول درخواستی او را نداشتند، مأمور قلابی مرا دوباره سوار ماشین کرد و در محلی خلوت دست و پا بسته بیرون انداخت. شکایت دوم.پس از این شکایت، تحقیقات به دستور بازپرس عظیم سهرابی آغاز و چهرهنگاری از متهم انجام شد و در حالی که بررسیها برای یافتن رد و سرنخی از متهم ادامه داشت، کارآگاهان با شکایتی مشابه مواجه شدند. در دومین شکایت نیز مهندس جوانی که به تنهایی در تهران زندگی میکرد، مورد سرقت و آدمربایی قرار گرفته بود. باتوجه به تشابه شکایتها این احتمال از سوی کارآگاهان اداره آگاهی مطرح شد که آدمرباییها از سوی یک نفر صورت گرفته است. بدین ترتیب مأموران به چهرهنگاری از متهمان با کمک مالباختهها پرداختند و زمانی که تصویر بهدست آمده را با تصاویر آلبوم متهمان اداره آگاهی تطبیق دادند، هویت متهم فراری را بهدست آوردند. پدرام، متهمی بود که مدتی قبل به اتهام زورگیری دستگیر شده بود و با شناسایی هویتش، کارآگاهان وارد عمل شده و او را دستگیر کردند. وی در بازجوییها گفت: مشکل مالی داشتم و برای رسیدن به پول تصمیم گرفتم آدمربایی کنم. افراد پولدار و تنها را شناسایی میکردم و با این ترفند که شما در اغتشاشات شناسایی شدهاید، آنها را سوار بر خودروام کرده و با تهدید اسلحه قلابی دست و پاها و چشمهایشان را بسته و به خانه یکی از دوستانم که اجاره کرده بودم، انتقال میدادم. با اعتراف متهم، دوستش نیز که خانهاش را اجاره داده بود، بازداشت شد. تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی اعضای این باند ادامه دارد
آخرین دیدگاهها