2 شهریور 1403 رکنا
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از شامگاه ششم اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ به دنبال وقوع درگیری دو جوان در بوستانی در ورامین آغاز شد. در آن درگیری پسر ۱۸ ساله ای به نام سعید از ناحیه سینه چاقو خورده و زخمی شده بود که به بیمارستان منتقل شد .اما ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان سپرد
اعتراف به قتل
ماموران به ردیابی نعیم پرداختند و وی را بازداشت کردند.
نعیم به قتل دوستش اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت.
وی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران روبه روی قضات ایستاد.
در دادگاه چه گذشت؟
متهم در تشریح جزییات ماجرا گفت: من و سعید با هم دوست بودیم و او را از سال ها قبل می شناختم. من به همراه سعید و خواهر و برادرش از افغانستان به ایران آمده بودیم ومیخواستیم به ترکیه برویم. به همین خاطر به یک قاچاقبر پول دادیم تا ما را قاچاقی به استانبول ببرد. اما او پولهایم شد را خورد و ناپدید شد.
وی ادامه داد: ما به مرز ترکیه رفته بودیم اما پلیس ما را گرفت. برادر سعید توانست از مرز فرار کند و به ترکیه برود اما من و سعید و خواهرش به ایران برگشتیم .بعد از این ماجرا اختلاف های من و سعید شروع شد. او اصرار داشت پولی را که به قاچاقبر داده است به او برگردانم اما من اصلاً مرد قاچاقبر را نمیشناختم. او پول مرا هم خورده بود و من نشانی از او نداشتم.
وی ادامه داد: موضوع دیگری که موجب شده بود سعید از من کینه به دل بگیرد این بود که به تازگی متوجه شده بود با خواهرش در فضای مجازی چت کرده ام. من به او گفتم از وقتی که با هم به مرز ترکیه رفتیم چند بار برای خواهرش پیغام فرستاده بودم اما نظر بدی به او نداشتم. اما او سر این موضوع از من ناراحت بود و می گفت من به او خیانت کرده ام. به همین خاطر آخرین بار با من تماس گرفت و از من خواست تا به پارک بروم و با هم صحبت و تکلیفمان را روشن کنیم. من سر قرار رفتم اما او به محض روبه رو شدن با من به رویم چاقو کشید. ما با هم گلاویز شده بودیم و او چاقو در دستش بود که وقتی روی زمین غلت زد چاقو ناخواسته با سینهاش برخورد کرد.
وی ادامه داد: باور کنید من ضربهای به او نزدم و اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من فقط با او گلاویز بودم. پدر این میان مادر قربانی برخاست و گفت :پسرم هیچ چاقویی همراه نداشته است. نعیم او را کشته و حالا به دروغ مدعی است چاقوی پسرم ناخواسته با قلب او برخورد کرده است. من از خون پسرم گذشت نمیکنم و برای نعیم قصاص میخواهم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده و گزارش پزشکی قانونی نعیم را به قصاص محکوم کردند.اعتراف به قتل
ماموران به ردیابی نعیم پرداختند و وی را بازداشت کردند.
نعیم به قتل دوستش اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت.
وی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران روبه روی قضات ایستاد.
در دادگاه چه گذشت؟
متهم در تشریح جزییات ماجرا گفت: من و سعید با هم دوست بودیم و او را از سال ها قبل می شناختم. من به همراه سعید و خواهر و برادرش از افغانستان به ایران آمده بودیم ومیخواستیم به ترکیه برویم. به همین خاطر به یک قاچاقبر پول دادیم تا ما را قاچاقی به استانبول ببرد. اما او پولهایم شد را خورد و ناپدید شد.
وی ادامه داد: ما به مرز ترکیه رفته بودیم اما پلیس ما را گرفت. برادر سعید توانست از مرز فرار کند و به ترکیه برود اما من و سعید و خواهرش به ایران برگشتیم .بعد از این ماجرا اختلاف های من و سعید شروع شد. او اصرار داشت پولی را که به قاچاقبر داده است به او برگردانم اما من اصلاً مرد قاچاقبر را نمیشناختم. او پول مرا هم خورده بود و من نشانی از او نداشتم.
وی ادامه داد: موضوع دیگری که موجب شده بود سعید از من کینه به دل بگیرد این بود که به تازگی متوجه شده بود با خواهرش در فضای مجازی چت کرده ام. من به او گفتم از وقتی که با هم به مرز ترکیه رفتیم چند بار برای خواهرش پیغام فرستاده بودم اما نظر بدی به او نداشتم. اما او سر این موضوع از من ناراحت بود و می گفت من به او خیانت کرده ام. به همین خاطر آخرین بار با من تماس گرفت و از من خواست تا به پارک بروم و با هم صحبت و تکلیفمان را روشن کنیم. من سر قرار رفتم اما او به محض روبه رو شدن با من به رویم چاقو کشید. ما با هم گلاویز شده بودیم و او چاقو در دستش بود که وقتی روی زمین غلت زد چاقو ناخواسته با سینهاش برخورد کرد.
وی ادامه داد: باور کنید من ضربهای به او نزدم و اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من فقط با او گلاویز بودم. پدر این میان مادر قربانی برخاست و گفت :پسرم هیچ چاقویی همراه نداشته است. نعیم او را کشته و حالا به دروغ مدعی است چاقوی پسرم ناخواسته با قلب او برخورد کرده است. من از خون پسرم گذشت نمیکنم و برای نعیم قصاص میخواهم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده و گزارش پزشکی قانونی نعیم را به قصاص محکوم کردند.
آخرین دیدگاهها