دریافت شده از: علیرضا طاهرخانی سیادهی Alireza Taherkhani siyadehi
آنهایی که جایشان در کلاس درس است،
در خیابان ها و بازار کار غیر رسمی چه می کنند؟
با نزدیک تر شدن صدای پای مهر ، پرسش ها و دغدغه های بسیاری جان می گیرند و تازه می شوند، چرا در ایران کودکان بسیاری از تحصیل محرومند؟ به راستی، آنهایی که جایشان در کلاس درس است، در خیابان ها و بازار کار غیر رسمی چه می کنند؟
معضل کودکان محروم از تحصیل، واقعیت خاموش جامعه ایران است. طبق آخرین سرشماری مرکز آمار ایران، مربوط به چند سال پیش، تعداد سه میلیون و 500 هزار کودک در ایران از تحصیل محرومند. اما آمار دقیق بازماندگان از تحصیل مشخص نیست. اطلاعات دقیق و کاربردی این کودکان، لابلای آمارها گم شده است.
کودکان محروم از تحصیل را در دو دسته کلی می توان جای داد: کودکانی که از تحصیل باز می مانند و هرگز به مدرسه نمی روند و دانش آموزانی که به دلایلی، مجبور به ترک تحصیل می شوند.
یونیسف اعلام کرده است تا انتهای سال 2013، بیش از 59 میلیون کودک در سراسر جهان در سنین ابتدایی از تحصیل بازمانده اند و 65 میلیون نوجوان در مدرسه ها حضور ندارند.
بر طبق آمار این سازمان، حدود 250 میلیون نفر در جهان از سواد ابتدایی (خواندن، نوشتن و محاسبات ساده ریاضی) محرومند، در حالی که 130 میلیون تن از آنها سابقه حضور در مدرسه نیز دارند.
بازماندگی از تحصیل را تنها و تنها در بستر عوامل سازنده آن می توان بررسی کرد. شناخت سطحی و غیر ساختاری موانع آموزشی کار ساز نیست. موسسه تحقیقات جهانی کودکان بازمانده از تحصیل ، موسسه ای وابسته به سازمان جهانی یونیسف، موانع منجر به محرومیت تحصیلی را در چند دسته کلی خلاصه می کند.
یک دسته موانعی هستند که توسط نظام آموزشی کشورها و پیکربندی ساختار مدارس ایجاد می شوند همانند پولی شدن مدارس، کمبود فضاها و امکانات آموزشی و نابرابری های نهادینه در بطن نظام آموزش.
دسته دیگر موانع، توسط خود دانش آموزان و خانواده های آنها ایجاد می شوند مانند خشونت های خانگی، طلاق والدین و اعتیاد آنها یا دانش آموزان. دسته آخر موانع، زاییده شرایط محیطی و اجتماعی است، همچون بیکاری، فقر و نرخ بالای بزهکاری های اجتماعی.
این سازمان معتقد است در یک جمعبندی کلی، فقر مهمترین عامل محرومیت تحصیلی در سراسر جهان است که روی بسیاری از موانع آموزشی دیگر، تاثیر به سزایی دارد. مهمترین موانع ادامه تحصیل از دیدگاه این موسسه، این ها هستند، کار اجباری کودکان، ناتوانی های جسمی و معلولیت دانش آموزان، تبعیض های جنسیتی و دشواری های زبانی.
و اما راه حل چیست؟
چگونه می توان بر این معضل اجتماعی یعنی بازماندگی از تحصیل، آن هم در حجم انبوهی که امروزه در ایران شاهدش هستیم، غلبه کرد؟ کارشناسان آموزشی معتقدند راه حل ها در این زمینه، باید مبتنی بر راهکارهای کیفی قابل اجرا باشند، راهکارهایی که از دل آمارهای دقیق تفکیکی استخراج می شوند.
بنابراین، اولین گام، جمع آوری اطلاعات و آمار تفکیکی است. این اطلاعات، بر مبنای شناسنامه توصیفی کودکان محروم از تحصیل تفکیک می شود. شناسنامه های این کودکان، هم بر اساس مشخصات جغرافیایی و هم بر اساس خاستگاه و طبقه اجتماعی، تهیه و تفکیک می شود.
به عبارت ساده تر، اول باید بدانیم گروههای مختلف بازماندگان از تحصیل چه کسانی هستند و چرا از تحصیل باز مانده اند، یعنی به یک آمارگیری نسبتا دقیق، مولفه ای و میدانی نیاز داریم.
پس از آن، راهکارها شامل سیاست گذاری ها و استراتژی های اجرایی، برای هر گروه آماری با تکیه بر اطلاعات جمع آوری شده همان گروه، عرضه می گردد. در برخی مناطق جغرافیایی اولویت می تواند کمک به کودکان برای ورود به مدرسه در سن مشخص و در مناطق دیگر می تواند کاهش نرخ ترک تحصیل باشد.
برای مثال، اگر فقر را یک عامل زیرساختی موثر بدانیم، در مورد کودکانی که به علت فقر شدید مجبور به کار و ترک تحصیل می شوند، می توان از اجرایی شدن آموزش رایگان در دسترس، برنامه های حمایت مالی از خانواده ها و ایجاد شانس دوم تحصیلی و فرصت های غیر رسمی آموزشی به عنوان راهکار نام برد.
یا در مورد مناطق غیر فارس زبان همچون کردستان و سیستان و بلوچستان که دانش آموزان با دشواری های زبانی بسیاری مواجهند، می توان آموزش زبان فارسی را در برنامه درسی پایه ابتدایی گنجاند.
اما واقعیت امر این است که این واقعیت خاموش، یعنی کودکان محروم از تحصیل، یک معضل اجتماعی است.رفع محرومیت تحصیلی نیز یک مطالبه اجتماعی برجسته است که می تواند نقطه عطف مطالبات نهادهای مردمی، انجمن های حمایت از کودکان، تشکل های آموزشی و فعالان و کارشناسان باشد.
مبارزه با محرومیت تحصیلی، مبارزه با فقر، بیکاری، کار کودکان و اعتیاد است و همین مساله، باید بتواند تلاش های فعالان را به هم پیوند دهد. زدودن این واقعیت دردناک، اراده ای برای تغییر از جانب کارگزاران می خواهد و نیازمند بهره گیری از بازوهای توانمند علمی و اجرایی کشور است. در این راه باید از همه افراد و نهادهایی که دغدغه آموزش همگانی دارند، بهره گرفت.
بدون تردید، امید به مهری روشن تر، امید به فردایی بهتر است، فردایی سرشار از کودکانی شاد که کوله بار دانش بر دوش، با به صدا در آمدن زنگ مدارس، راهی کلاس های درس می شوند. سلامت نیوز 28 شهریور
آخرین دیدگاهها