دریافت از: مریم مرادی Maryam Moradi
ضرورت آموزش محیط زیستی به کودکان
ایران اکنون به گفته متخصصان در یک بحران زیست محیطی به سر میبرد. مسأله کمبود آب، خشک شدن دریاچهها و رودخانهها، بیابانزایی، از دست رفتن تدریجی جنگلها و غیره را اگر در کنار معضلهایی همیشگی مانند آلودگی هوا در شهرهای بزرگ قرار دهیم، پازل فاجعه محیط زیستی در ایران کامل میشود. این بحران به قدری جدیست که «مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی» نیز درباره آن هشدار جدی میدهد و میگوید: «نکته اول این است که آلودگی شدید هوای کلانشهرها، خیمه سنگین ریزگردهای عربی بر آسمان کشور، انباشت آلودگیهای نفتی و سموم کشاورزی در سواحل دریا و رودخانهها، تداوم تخریب و ویرانی تالابهای ایران، وضعیت بغرنج حیات وحش، تخریب جنگلهای حفاظتشده به همراه هزاران مشکل زیستمحیطی دیگر، وضعیت مدیریت محیط زیست ایران را در این سالها اسفبارتر از قبل نشان میدهد.»
اگرچه کاهش هزینههای این بحران بیشتر امری سختافزاری و مربوط به تدابیریست که حکومت باید خرج دهد، اما شکی نیست فرهنگسازی مربوط به این مسأله نیز جایگاه ویژه خود را دارد. فرهنگ مهربانی با طبیعت و محیط زیست مقولهایست بسیار مهم که اگر قرار است تاثیر ویژه خود را بگذارد باید از خردسالی به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود. به تجربه یک مادر توجه کنید. مادری درباره آموزش همزیستی صلحآمیز با دیگر جانداران به فرزند خود میگوید: «روزی توجه پسر هفت ساله من به مجلهای بر روی میز جلب شد که بر روی جلد آن عکس یک خرس قطبی دیده میشد. در این مجله در مورد خطری که بر اثر گرم شدن کره زمین، خرسهای قطبی را تهدید میکند مطالبی نوشته شده بود. من تصمیم گرفتم با پسرم خیلی صریح حرف بزنم و بنابراین به او گفتم که درست است که زندگی خرسهای قطبی و سایر جانداران در خطر است ولی، ما میتوانیم در این میان نقش مثبتی ایفا کنیم. زمان جنگ بود. پدر و مادرم مدام به من يادآوري ميكردند كه لامپهاي اضافي را خاموش كنم و در مصرف كليه مواد صرفهجويي کنم. آنها با اين كار درسهاي زيادي به من دادند. كودك شما بايد به صرفه جويي در مصرف انرژي عادت كند. او بايد بداند با اين كار هزينه كمتري به خانواده تحميل ميشود.»
آموزش این مادر به فرزند خود و تشویق به رویکرد مهربانانه به طبیعت و حیات دیگر جانداران، مقولهایست که میتواند به صورت یک سرمشق برای خانوادهها دنبال شود. در واقع رفتار این مادر، رفتاری بوده است که به آن «آموزش اتفاقی» میگویند. آموزش اتفاقی به آموزشی گفته میشود که متناسب با یک موقعیت مرتبط با موضوع رخ میدهد. یعنی زمانی که کودک و یا فرزند شما در یک موقعیت آموزشی قرار دارد. به عنوان مثال هنگامی که همراه با فرزند خود در حال قدم زدن در پارک هستید و با رفتار ناهنجاری چون انداختن زباله مواجه میشوید، بهترین زمان است که برای فرزند خود نامناسب بودن این رفتار را توضیح دهید و از او بخواهید که این کار را هیچوقت انجام ندهد. این شیوه آموزش بسیار اثربخش است.
«ویرانی محیط زیست کودکان را نابود میکند»
اما مسأله این است که این رویکرد اگرچه در درون خانوادهها نیز باید دنبال شود اما اثرگذاری این فرهنگسازی زمانیست که در سطح سیستماتیک و به صورتی کلانتر دنبال شود. آموزش محیط زیست یک فرایند است که باید به صورت دامنهدار جلو برود و موجب افزایش آگاهی و دانش در قبال مقولههای محیط زیستی شود. هدف از این آموزش نیز «ایجاد آگاهی در افـراد جهـت حفاظت محیط زیست و نیز بالا بردن درک محـیط زیسـتی آنها به منظور حل مشکلات محیطی» است. به عقیده کارشناسان، این آگاهی و شکلگیری ارزشهای محیط زیستی در ذهن افراد و ایجاد تعهد ذهنی در آنها برای حفظ محیط زیست خود، از سنین پایین باید مورد توجه قرار بگیرد. از اینرو «مهد کودک» به عنوان فضایی که کودکان مهمترین سنین آموزشپذیری خود را در آنجا طی میکنند به عنوان یکی از بهترین مکانها برای فرهنگسازی متناسب با حفظ و بهبود محیط زیست توصیه میشود.
بحث کودکان و محیط زیست آن اندازه مهم و حیاتیست که برنامه محیط زیست ملل متحد (UNEP)، در سال ۱۹۹۰ گزارشی ویژه با نام «کودکان ومحیط زیست» منتشر کرد. عبارت آغازین این گزارش این بود: «ویرانی محیط زیست کودکان را نابود میکند.» این گزارش به بحث پیرامون ارتباط مشکلات محیط زیستی با سلامت و بهداشت کودکان میپرداخت. مشکلاتی چون ویران کردن جنگلها، بیابانزایی، بهرهبرداری فزاینده از زمینهای کشاورزی در کشورهای در حال توسعه، آبهای آلوده، و وجود فاضلابها. اینها مشکلاتی هستند که به عقیده برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، سلامت کودکان را به طور مستقیم تهدید میکند. براساس گزارش «یونیسف» نیز سالانه حدود ۱۰ میلیون کودک بر اثر ابتلا به «بیماریهای مزمن تنفسی، سوءتغذیه، دیفتری، سیاه سرفه، کزاز، فلج اطفال، سرخک، سل و دسترسی نداشتن به بهداشت و آب سالم» جان خود را از دست میدهند و مسأله آن است که این بیماریها با ویرانی و تخریب و آلودگی محیط زیست رابطه مستقیم دارند. برای مثال میتوان از ارتباط غیرقابل انکار آلودگی هوا با بیماریهای تنفسی گفت. اصولا بیماریهای تنفسی شایعترین بیماریست که کودکان را در شهرهای بزرگ و آلوده تهدید میکند. آلرژی پوستی و سرطان نیز در رده بیماریهای شایعی قرار میگیرند که به دلیل بودن کودکان در محیط آلوده ایجاد میشوند.
«محمود سلطانی»، کارشناس ارشد محیط زیست، درباره اهمیت بحث کودکان در نسبت با محیط زیست میگوید: «از نظر اکولوژیکی چند ویژگی، کودکان را از دیگر گروههای سنی جدا کرده است: کودکان بزرگترین گروه انسانیاند. آنان بیش از ۳۰ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند. در کشورهای در حال توسعه این مقدار به ۵۰ درصد هم میرسد. کودکان هم نسل بعدی را تشکیل میدهند و هم مسئولیت ارتباط نسل حاضر با نسلهای آینده را دارند. کودکان در تصمیمگیریهای امروز که نتایج آن به آنها مربوط میشود کمترین مشارکتی ندارند. کودکان در برابر انواع آلودگیهای محیط زیستی آسیبپذیرتر از دیگر گروههای سنی هستند. افزون بر این، کودکان بزرگترین مصرفکنندگان منابع غذایی، انرژی، آموزشی، بهداشتی و دیگر منابع مادی هستند. سرانجام اینکه کودکان هیچگونه نقشی در آلودگی محیط زیست و ویرانی منابع طبیعی ندارند.»
مدارس ایران با طبیعت قهرند!
«عبدالحسین وهابزاده»، برنده جایزه ملی محیط زیست ایران، نیز درباره آموزش محیط زیستی به کودکان نظرات جالب توجهی دارد. او با ذکر بر این نکته که ما همهچیز را از طبیعت یاد میگیریم، بر این نکته تاکید میکند که کودکان و نوجوانان باید با عناصر مختلف طبیعت در تماس باشند. او سن پنج تا یازده سالگی را دورهای مهم در برقراری ارتباط کودکان با طبیعت میداند. به نظر وهابزاده این موضوع موجب شکوفا شدن حواس پنجگانه در کودکان میشود. وی در توضیح آن میگوید: «قطعا وقتی بچهها در این سن با محیط اطرافشان در تعامل قرار میگیرند و به اصطلاح با عناصر موجود در طبیعت درگیر میشوند، بازی میکنند و هر چیزی را که در محیط پیرامونشان هست، لمس میکنند و استعدادهای حسی، حرکتی، عاطفی و شناختیشان رشد میکند.» او نتیجه رشد این استعدادها در کودکان را «بالا رفتن قدرت سازگاری و هوش اجتماعی در بچهها» میداند. از اینرو وهابزاده منتقد تند و تیز ساختار مدرسه در ایران است. به عقیده او ساختار مدارس در ایران کودکان را از تجربه ارتباط ناب با طبیعت محروم کرده است. او در اینباره میگوید: «بچه در مدرسه اجازه ندارد با بغل دستیاش حرف بزند، فضای بزرگی برای بازی ندارد، در خانه هم نه همبازی دارد و نه فضای مناسبی برای بازی. پس این بچه کجا قرار است محیط اطرافش را بشناسد؟!»
جشنواره سپیدار؛ حرکتی قابل تقدیر
اما به نظر میرسد گاهی اتفاقات مثبتی نیز حوزه کودکان و محیط زیست میافتد. از جمله این اتفاقات مثبت برگزاری نخستین جشنواره محیط زیستی برای کودکان ایران است. فریدون عموزاده خلیلی، دبیر این جشنواره، «جشنواره سپیدار» را نخستین جشنواره محیط زیستی میداند که به باور او ایده اصلی پشت آن خطراتیست که محیط زیست ایران را تهدید میکند. او که مخاطرات زیست محیطی را بسیار جدی ارزیابی میکند، بر این عقیده است که کودکان و نوجوانان مهمترین افرادی هستند که میتوان به آنها برای نجات محیط زیست امید بست. او در توضیح بیشتر درباره خود جشنواره میگوید: «متأسفانه در زمینه محیط زیست تا به حال کتابهای کمی برای کودکان و نوجوانان تألیف شده است و زمانی که ما میخواستیم کتابهای این دوره را ارزیابی کنیم مجبور شدیم برای دستیابی به آمار قابل قبول در این حوزه آثار را از سال ۱۳۸۰ تا به حال یعنی طی ۱۳ سال بررسی کنیم. نکته قابل قبولی که در این آمار به چشم میخورد، صعودی بودن آن است. چنانکه میبینیم از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۴ به تدریج تعداد کتابهای محیطزیستی که به وسیله نویسندگان و ناشران تولید شده افزایش یافته است.»خبرگزاری توانا 02 مهرماه
آخرین دیدگاهها