پسر 17 ساله از اعدام نجات یافت/ به شدت پشیمانم

پسری که با جنایت در 17 سالگی تا آستانه اعدام پیش رفته بود، با رهایی از قصاص به تحمل 10 سال زندان و پرداخت دیه محکوم شد.

اعمال قانون حمایت از مجرمان زیر 18 سال کافی بود تا خانواده این پسر جنایتکار در دادگاه اشک شوق بریزند. یکم اردیبهشت ماه سال 83 مأموران پلیس رباط‌کریم در جریان مرگ مرموز پسرجوانی روی تخت بیمارستان فاطمه زهرا(ص) قرار گرفتند.

با حضور پلیس در صحنه مشخص شد که چند جوان با هم در برابر اداره برق به زد و خورد پرداخته‌اند که در این درگیری پسر 17 ساله‌ای به نام محمد با ضربات چاقو سعید را از پای درآورده است.

همین سرنخ کافی بود تا پلیس جنایی برای دستگیری محمد وارد عمل شود. عامل جنایت دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد. این پسر نوجوان در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت و با توجه به اقرار و اعتراف صریح وی به جنایت و درخواست خانواده قربانی به قصاص نفس محکوم شد.

حکم قصاص این نوجوان از سوی قضات شعبه 27 دیوانعالی کشور مهر تأیید خورد. نوجوان محکوم به مرگ نسبت به این حکم اعتراض کرد. این بار پرونده برای بررسی دقیق به شعبه 14 دیوانعالی کشور فرستاده شد.

قضات دیوان در این مرحله حکم قصاص محمد را نقض کردند و با تقاضای اعمال ماده 91 حمایت از مجرمان زیر 18 سال خواستار تحقیق بیشتر در این زمینه شدند. این درخواست سرانجام با گذشت 11 سال از این جنایت کلید خورد که محمد مجازاتی غیر از قصاص نفس داشته باشد.

این بار محمد در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت. این در حالی است که کمیسیون پزشکی قانونی نیز اعلام کرد که در زمان ارتکاب جنایت متهم به قتل از رشد کامل برخوردار نبوده است.

محمد وقتی برای آخرین دفاع‌ پشت تریبون ایستاد، گفت: روز حادثه از باشگاه بیلیارد بیرون آمدم، دیدم که هادی، حامد و سعید با جعفر درگیر شدند. من به میانجیگری رفتم و دعوا خاتمه یافت. همزمان ابراهیم سر رسید و کاپشن خود را از تن درآورد و ناسزاگویی کرد. سعید و برادرش ناراحت شدند و از داخل دکه روزنامه‌فروشی چوب، زنجیر و میله برداشتند و حامد، هادی و ابراهیم نیز از یک مغازه مصالح‌فروشی بیل برداشتند و به جان هم افتادند!
این بار هم برای میانجیگری رفتم که ناگهان شدت درگیری بالا گرفت و تصورم این بود که سعید می‌خواهد مرا با زنجیر بزند در حالی که دستم چاقو بود. می‌خواستم با آن جلوی ضربه زنجیر را بگیرم که ناگهان سعید روی چاقو افتاد و اصلاً نفهمیدم که چگونه چاقو به او اصابت کرد و مرگش را رقم زد.
باور کنید دروغ نمی‌گویم. اکنون نیز بشدت پشیمانم و تقاضای عفو و بخشش دارم. در پایان سه قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند و سعید را با اعمال ماده 91 به 10 سال زندان و پرداخت دیه محکوم کردند.