۱۳۹۶.۱۲.۸
تهران-ایرنا- چشمانی کم سو، اندامی نحیف و لاغر و بی قراری های تمام نشدنی، مشخصاتی است که با شنیدن آن، افراد معتاد بزرگسال را به یاد می آورد اما تولد نوزادی با این مشخصات، نمک بر زخمی اجتماعی می پاشد که از نبود آموزش و مهارت های لازم برای زندگی اقشار مختلف جامعه حکایت دارد؛ مادرزاد معتادانی که با روند افزایشی اعتیاد زنان، کفه آنان هم سنگین می شود.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، بررسیها نشان میدهد نیمدرصد از جمعیت یک میلیون و ٥٠٠هزار زنی که هر سال باردار میشوند، نوزادان معتاد به دنیا میآورند، یعنی هرسال ٧هزار و ٥٠٠ نوزاد معتاد در ایران متولد میشود.اماری که «حمیدرضا صرامی» مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد
به گفته صرامی، 33درصد از مصرفکنندگان مواد مخدر در جهان را زنان تشکیل میدهند. در ایران از هر 10 نفر مصرفکننده مواد مخدر یک نفر زن است. با این حال روندها نشان میدهد که گرایش دختران و زنان نسبت به مصرف مواد مخدر درحال افزایش است که زمینههای فردی، هویت، هیجانهای درونی، کاهش عزت نفس، ضعف مهارتها، الگوهای نامناسب فرزندپروری در خانواده، دریافت تایید اجتماعی از جامعه بدین معنا که برای پذیرش در گروه هم سال باید برخی مواد را مصرف کند، فقر گریزگاههای اجتماعی برای تخلیه هیجانات و… در کنار دسترسی آسان به مواد مخدر، بسترهای گرایش دختران به اعتیاد است
اعتیاد مادران باردار و به دنبال آن، تولد نوزادان معتاد، دغدغه ای است که در سال های اخیر سازمان های مردم نهاد و برخی نهادهای دولتی را به فکر راهکارهای زیرساختی برای پیشگیری از اعتیاد مادران برانگیخته است. در کندوکاو این راهکارها، گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، به گفت و گو با «لیلی ارشد» مددکار اجتماعی و«حسین دژاکام» فعال مدنی و» پرداخت.
به باور این کارشناسان ، آموزش مهارت های زندگی در بازه زمانی مناسب، می تواند از کشش اقشار مختلف جامعه به سمت مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر بکاهد.
**آموزش مهارت زندگی، سد محکم نابسامانی
پایین بودن عزت نفس، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان یا کمبود مهارت های ارتباطی از جمله مواردی است که نیاز به آموزش مهارت های زندگی را دوچندان کرده است تا فرد را در تقابل با ناملایمات اجتماعی، واکسینه کند. موضوعی که لیلی ارشد در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا،آن را از نواقص آموزشی در مقاطع مختلف تحصیلی در ایران عنوان کرد.
لیلی ارشد گفت: برای مواجه نشدن با چالش های بزرگ اجتماعی، سه سطح پیشگیری وجود دارد که در صورت اجرایی نشدن هر یک، افراد جامعه وارد مرحله سخت تری از زندگی می شوند. متاسفانه در کشور ما، پیشگیری سطح یک در هیچ حوزه ای و برای هیچ کدام از جوانان، کودکان و نوجوانان وجود ندارد. منظور از پیشگیری سطح یک این است که ما بتوانیم در مقاطع مختلف سنی و تحصیلی مانند پیش دبستان، دبستان، دبیرستان و در مقاطع مختلف دانشگاه، مهارت های زندگی و این که مهارت ها به عنوان یک ابزار قابل استفاده باشند را آموزش دهیم.
به بیان ارشد، این مهارت ها، شامل شناخت فردی، توانایی ها، محدودیت ها – و این که ارتباطات بین فردی چگونه باید باشد،- است که شرایط پیچیده اجتماعی عصر حاضر، همه افراد را به مجهز بودن به ابزار مهارت ها اجبار کرده است تا بتوانند احساسات و عواطف خود را بشناسند، مدیریت کرده و به موقع تصمیم مناسب بگیرند. بنابراین اگر ما بتوانیم این مهارت ها را به جوانان بدهیم و آگاهی آنان را افزایش دهیم، سبب تغییر رفتارآنان شده و افراد را در مقابل ناملایمات زندگی واکسینه می کنیم.
این مددکار اجتماعی، در بخشی دیگر از این گفت و گو، از نبود پیشگیری سطح دو یعنی نبود مددکار اجتماعی در مدارس و مراکز آموزشی به جهت شناخت و درمان افراد منزوی و پرخاشگر خبر داد و گفت: اگر در مدارس، مددکار اجتماعی حضور داشته باشد، بچه های منزوی و پرخاشگر را شناسایی و به تناسب مشکلات، آنان را به مراکز مشاوره معرفی می کند تا تحت درمان قرار گیرند. اما در نبود مددکار اجتماعی در مراکز آموزشی، افراد با بار سنگینی از خشم، ترس، استرس و ناملایمات بزرگ می شوند که درآن صورت هزینه های بالایی برای درمان آنان بر گردن خانواده و جامعه به بار خواهد نشست. در حالی که اگر بتوانیم سرچشمه را حمایت کنیم و فرزندان نسبت به عواقب رفتارهایشان آگاهی یابند، به طور طبیعی با مشکلات کمتری در آینده روبه رو خواهیم بود.
ارشد درباره پیشگیری سطح سه هم اظهار داشت: در نبود سطوح پیشگیری یک و دو، به مرحله ای می رسیم که زنی باردار و مصرف کننده به مراکز ترک مراجعه می کند. اینجاست که دشواری و سختی ها نمود می کند، این که مادر مصرف کننده را از نوزاد جدا کنیم یا هر دو در کنار هم به استقبال مشکلات بزرگتر بروند. مادری که خود هویتی ندارد و به هیچ عنوان نمی تواند هزینه خود و نوزاد را بدهد و در سطح شهر هم سرپناهی برای بهبودی و ترک ندارد. بر همین اساس، در پیشگیری نوع سوم به ایجاد مراکز نگهداری مادران مصرف کننده باردار و ارایه خدمات درمانی و ترک مواد به آنان باید اشاره کرد که راهکاری برای جلوگیری از اشاعه معضلات مادران و نوزادان معتاد خواهد بود.
**در اولویت نبودن درمان اعتیاد مادران
حسین دژاکام، که مرکزی جهت بازپروری و بازگشت به اجتماع زنان و مردان مصرف کننده است هم در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا، ضمن اشاره به نبود آمار دقیقی از روند افزایشی زنان معتاد گفت: به دلیل کمبود مراکز ترک اعتیاد برای زنان و سخت گیری های مراکزی هم که وجود دارد، زنان کمتر اقدام به مراجعه و ترک در این مراکز می کنند. اما به طور کلی مصرف مواد توسط زنان از دیرباز بوده و هست و به دلیل مصرف موادمخدر از سوی مادر، فرزندان هم از طریق بندناف دچار اعتیاد می شوند. فرزندانی که نیاز مبرم به درمان دارند چرا که با عوارض و مشکلات یک معتاد به دنیا می آیند.
به بیان دژاکام، کمبود مراکز ترک اعتیاد علت تولد فرزندان معتاد است چرا که زنان به دلیل نبود مراکز ترک اعتیاد مختص بانوان، ترک برایشان سخت است. آنان از ترس ریختن آبرو و افشا شدن اطلاعات کمتر به این مراکز مراجعه می کند. در حالی که کار این مراکز باید همیاری و همراهی زنان مصرف کننده برای ترک باشد که با ارایه دارو و خدمات میسر خواهد بود نه گرفتن اطلاعات شخصی از آنان.
وی افزود: راهکار دیگری که باعث جذب زنان به مراکز ترک اعتیاد می شود، توزیع مواد مخدر مصرفی در این مراکز است. باید در گرمخانه هایی که دایر شده است، نسبت به آموزش و ارایه خدمات بهداشتی تلاش و نسبت به توزیع مواد مخدر به میزان مصرف اقدام شود. از این طریق می توان معتادان را جذب، کنترل و نسبت به آموزش و ترک آنان عمل کرد.
نوزادان معتاد نیازمند مراقبت و درمانهای خاص هستند اما هزینه بر بودن این نوع درمانها از یک سو و نبود حامی و سرپناه برای مادران مصرف کننده، دست به دست هم داده تا این نوزادان یا در معرض فروش قرار بگیرند یا پابه پای والدین، از دود و خماری غرق شوند. موضوعی که نیازمند تدبیر و اندیشه برای جلوگیری از روند افزایشی دارد که با اندک تغییر در سیستم آموزشی، می توان بزرگترین قدم ها را در این مسیر برداشت.
آخرین دیدگاهها