۱۷ آذر ۱۳۹۸ –
کار بچه ها شده این که در خانه به یاری گاج و کلاغ سپید و خیلی سبز و برندهای دیگر سؤال و جواب حفظ کنند و در مدرسه پاسخ دهند و اگر نمره کم بیاورند، آن که باید پاسخ گو باشد پدر و مادر است!
پیشتر در سه نوبت و با اصطلاح ثلث اول و دوم و سوم و در نظام جدید دو نوبت مانند دانشگاهها.
در این فاصله البته آزمونکهایی هم برای آمادگی و محک زدن دانشآموزان گرفته میشود تا معلم بداند سطح یادگیری و انتقال دروس چقدر است و بچهها پیشزمینه داشته باشند.کوییز یا آزمونک اما برای القای ترس و تولید ترس نیست. برای از میان بردن ترس از امتحان است.
این آزمونها در واقع چندان جدی نیستند و می توان آن را تجدید کرد. ولی در عمل چه اتفاقی افتاده است؟ شماری از معلمان، مدام امتحان میگیرند و عملاً بچه ها را از موضع پرسشگری به پاسخگویی انداختهاند. حال آن که قرار است معلم درس بدهد و محصل بپرسد. اما به جای اینکه سؤال کننده باشد تا بیشتر و بهتر و عمیقتر بداند، «سؤالشونده »شده و این امر، چنان در او نهادینه میشود که گاه پرسیدن را ازیاد میبرد.
حال آن که در طول ترم بچهها باید سؤال کنند و معلم پاسخ دهد نه این که در تمام مدت آنها پاسخ بدهند و استرس آزمون های مکرر را به خانه و خانواده تحمیل کنند.
صبحها به قیافۀ این بچهها نگاه کنید. به جای این که شاد و سرخوش، روانۀ مدرسه شوند یک کتاب در دست دارند و سؤالات امتحان را حفظ میکنند.
این صحنه اما باید منحصر به دو یا سه نوبت در سال باشد. هر روز و هر روز که امتحان نمیگیرند آخر!
وزیر جدید و کنونی آموزش و پرورش این را هم نمیتواند دستور دهد یا از سرنوشت سَلَف خود عبرت گرفته و با همین وعدۀ رتبه بندی که پولش را سازمان مدیریت باید تأمین کند و دست او نیست، سرگرم است؟
کار بچه ها شده این که در خانه به یاری گاج و کلاغ سپید و خیلی سبز و برندهای دیگر سؤال و جواب حفظ کنند و در مدرسه پاسخ دهند و اگر نمره کم بیاورند، آن که باید پاسخ گو باشد پدر و مادر است! مدیران و معلمان مدام این جمله را تکرار می کنند که کار شما درس خواندن است. به عبارت دیگر شما در خانه درس بخوانید ما در مدرسه امتحان میگیریم!
در نظامهای آموزشی مدرن پدر و مادر را فقط وقتی احضار میکنند که دانش آموز مشکل اخلاقی و روحی خاصی داشته باشد و در واقع از پدر و مادر میخواهند مشاوران را یاری کند. نه این که هر روز امتحان بگیری و اگر نمره نیاورد، یک بار هم پدر و مادر را مؤاخذه کنی که چرا یاد نگرفته است؟ یاد نگرفته؟ خوب یاد بدهید! مگر کار شما یاددادن این دروس نیست؟ نکند که تصور می کنند در خانه باید آموزش داد و در مدرسه باید امتحان بدهند؟ آن هم نه در دو نوبت که هر روز و هر روز!
اگر قرار بر مهارت حفظ کردن است، مهارت تحقیق چه می شود؟
امید جهانشاهی – کارشناس ارتباطات و رسانه- از لزوم آموزش سواد دموکراتیک مینویسد و آن را این گونه توضیح میدهد: «مهارتهای اصلی سواد دموکراتیک عبارتاند از: تحقیق، بحث و مشارکت و منظور از “مهارت تحقیق” این است که شهروند، پرسشگر و جست و جوگر باشد و این مهارت را از مدرسه و در مدرسه میآموزند. دانش آموز باید پرسشگری را از مدرسه بیاموزد و محور اصلی تفکر انتقادی است». [پایان نقل قول]
اما وقتی مدام این معلم است که پرسش میکند، آیا دانش آموز میتواند پرسشگری بیاموزد؟
با نشاندن بچهها در موضع پاسخگویی مستمر، روح پرسشگری را در بچهها کُشتهایم و نسلی با پرسش های بیپاسخ بار میآوریم.
مدرسه را از «امتحانسرا» خارج کنیم. کاش معلم فقط تدریس کند و انتقال دهد و امتحانات از جای دیگر مدیریت شود تا خود معلمان هم عملا آزموده شوند.
مدارس ما به قدر کافی ناجذاب و متعلق به عصر قبل از دیجیتال هستند. با امتحانگیری مکرر آنها را ناجذاب تر نکنیم! نه که امتحان نگیرید. بگیرید! اما آزمون های رسمی را در زمان های تعیین شده بگیرید و از آزمونک ها وسیلهای برای ترساندن نسازیم.
آخرین دیدگاهها