در ایران فقط بچه های پولدار به دنیا می آیند
۲۸ آذر ۱۳۹۹
اقتصادی رکنا : همه ما حواسمان به فراهم کردن شرایط اقتصادی مناسب برای کودکان است، اما کمتر به پیشنیازهای دیگر صاحب فرزندشدن فکر میکنیم.
قفسههای فروشگاهها، از پوشک خالی میشود، برخی از انواع شیر خشک ناپدید میشوند و بعد از چند روز، همه محصولات، در تعداد کمتر و البته با قیمت بسیار بالاتر، عرضه میشوند. ماجرا به کمیابشدن پوشک محدود نمیماند و در بالا رفتن قیمت اقلام نه چندان ضروری، کالاهای اساسی و البته از دست رفتن درآمد برخی خانوارها خلاصه نمیشود.
به گزارش رکنا ، این موج، بر ساحل آرامش خانوادهها میکوبد و زمزمه تاثیر گذاشتنش بر یکی از اصلیترین تصمیمهای آنها به گوش میرسد: «تصمیم والدشدن!» برخی میگویند با جیب خالی، چطور میتوان مسئولیت کودکی را برعهده گرفت و برخی نگران این هستند که با مادر شدنشان، کارفرما تمایلی به ادامه همکاری با آنها نشان ندهد.
گرچه قانون، همچنان خود را پشتیبان همه این آدمهای نگران معرفی میکند، اما نگرانیها گاهی بیشتر از آن است که پشتوانه قانونی برای مهار رفتار کارفرما یا مجازات احتکارکنندگان و گرانفروشان، باری را از روان آدمها کم کند.
به بهانه این موج نگرانی و تاثیر تغییرات اقتصادی بر تصمیم زوجها برای والدشدن، پای صحبتهای دکتر فاطمه رنجبر نشستیم. این روانپزشک، اثر درگیر شدن با چالشهای اقتصادی بر تصمیم والد شدن را انکار نمیکند. از نظر او، میل به بچهدارشدن، گرچه میلی غریزی است، اما گاه تحتتاثیر عوامل دیگری قرار گرفته و روی آن سرپوش گذاشته میشود.
این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان میگوید: «موضوع اقتصاد تنها نگرانی امروز آدمها نیست. ماجرا به سالهای کودکی برمیگردد. همه آدمها تحتتاثیر تجربیات دوران کودکی خود قرار دارند. اصولا میل به بچهدارشدن، یک واکنش غریزی برای تداوم نسل انسانی است. غریزه والد شدن، در همه انسانها وجود دارد، اما گاهی با توجه به تجربیات گذشته فرد و شرایط امروز او، بهصورت طبیعی بروز پیدا نمیکند و سرکوب میشود.»
رویای برآورده کردن آرزوهای از دست رفته
حتما شما هم بارها پای درد دل کسانی که میگویند، نمیخواهند هیچ آرزویی از فرزندشان برآورده نشده بماند یا اینکه به دنبال تغییر خانه و اتومبیلشان یا جمعآوری میزان قابل توجهی پسانداز هستند و تا قبل از رسیدن به این اهداف نمیتوانند صاحب فرزند شوند. دکتر رنجبر تصورات این افراد را هم ناشی از تجربیات کودکیشان میداند و ادامه میدهد: «کسی که پدر و مادر خوبی نداشته، این نگرانی را با خود یدک میکشد که شاید به دلیل نداشتن الگوی خوب، نتواند والد خوبی باشد.
گذشته از این، فردیکه بیش از اندازه کمالطلب است، ممکن است همیشه در انتظاررسیدن به شرایط ایدهآل بماند و بهخاطر نگرانی از ناتوانی در فراهم کردن شرایط ایدهآل برای فرزند آیندهاش، هیچوقت صاحب فرزند نشود؛ برخی افراد هم ممکن است بهدلیل ویژگیهای شخصیشان، توان والدبودن را در خود نبینند. مثلا عصبیمزاج و کم تحمل باشند و توان کنار آمدن با شببیداریهای بچهداری یا وقت گذراندن با بچه را نداشته باشند.
با این وجود، همیشه نمیتوان انتظار فرزندآوری را از افرادی داشت که به دلیل گذشته یا شرایط فعلی، توان پذیرفتن این نقش را ندارند. گاهی افراد درگیر بحرانی در زندگی میشوند که تا برطرفشدن آن، توان قرارگرفتن در موقعیت حساس دیگری را در خود نمیبینند و گاهی هم نیازمند ترمیم آسیبهای روانی هستند که از گذشته شکل گرفته و برای برطرف کردن آنها به زمان و انرژی نیاز دارند.»
پر بودن جیبتان دلیل خوبی برای والدشدن نیست
دکتررنجبر ثبات و رفاه اقتصادی را در ایجاد شرایط مناسب برای پرورش فرزندان بیاثر نمیداند، اما میگوید: «این روزها در بسیاری از جمعها، بحث تاثیر شرایط اقتصادی بر آینده بچهها داغ است. بسیاری از زوجها میگویند که با جیب خالی، نمیخواهند کودکی دیگر را به این جهان دعوت کنند و برخی دیگر هم سخت کارکردن و نداشتن وقت را بهانه میکنند.
همه ما حواسمان به فراهمکردن شرایط اقتصادی مناسب برای کودکان است، اما کمتر به پیشنیازهای دیگر صاحب فرزندشدن فکر میکنیم. ما کسانی را که اوضاع اقتصادی مناسبی ندارند، به بیکفایتی در این زمینه متهم میکنیم اما کمتر پیش میآید که در مورد توانایی خودمان و دیگران برای والدبودن صحبت کنیم. باید به خاطر داشته باشیم که رعایت پیشنیازهای صاحب فرزند شدن، تنها به معنای فراهم کردن پسانداز کافی نیست.
وقتی افراد رابطه خوبی با دوستان والدینشان ندارند و در دنیای زندگی مشترک مطمئن به ادامه زندگی با یکدیگر یا لااقل ادامه دادن زندگی در شرایط آرامشبخش نیستند، نمیتوانند نقش والدبودن را بهخوبی برعهده بگیرند. زن و شوهرهایی که توان حمایت عاطفی از یکدیگر را ندارند، بعید است که از عهده حمایت عاطفی فرزندشان هم بربیایند.»
آماده پذیرفتن این نقش تازه هستیم؟
ما از ابتدای زندگی تا پایان آن، مراحل مختلف تغییر را پشت سر میگذاریم. نوزادیم، به کودکی وارد میشویم، مدرسه را آغاز میکنیم، انتخاب رشته میکنیم و دانشجو میشویم، به بازار کار وارد میشویم، ازدواج میکنیم، صاحب فرزند میشویم … همه این تغییرات، حتی اگر مثبت و خوشایند باشند، با خود استرسهایی را بههمراه میآورند.
ما در این شرایط با استرسهایی روبهرو میشویم که اغلب مقطعی هستند و با کسب مهارت ایفاکردن نقش جدید کاهش مییابند. دکتر رنجبر در این مورد توضیح میدهد: «استرس تغییر نقش، همه آدمها را در مقاطع مختلف زندگی با خود درگیر میکند اما تنها در صورتی میتوان به مدیریت این استرس و به سلامت خارجشدن از این بحران امیدوار بود که مهارت واردشدن به آن نقش قبلا کسب شده باشد.» اغلب ما در زمان واردشدن به یک شغل، به کسب مهارت مرتبط فکر کرده و برای آن تلاش میکنیم، اما قبل از والدشدن، بیش از هر چیز به توان اقتصادیمان فکر میکنیم.
حتما شما هم جملاتی مثل حالا که سی ساله شدهای و کار هم داری، وقت ازدواجت است؛ یا حالا که خانه خریدید، وقت بچهدار شدنتان است، را شنیدهاید. اما، مهارت والدشدن، تنها به سن، موقعیت اجتماعی یا اقتصادی افراد بستگی ندارد.
رنجبر در این مورد میگوید: «بخشی از این مهارت را ما در سالهای قبل از ازدواج یا والدشدن کسب میکنیم و میتوانیم واجد آن قابلیتها بودن را حدس بزنیم. برای مثال کسیکه سازگاری اجتماعی پایینی دارد، دوستان بسیار اندکی دارد و تعامل خوبی را با همسرش و خانواده آنها برقرار نمیکند، احتمالا مهارت قرارگرفتن در نقش یک والد را ندارد. اما وقتی صحبت از «مهارت» میکنیم، به جنبه قابل اکتساب، غیرذاتی و آموزشیبودن آن اشاره میکنیم. پس بهتر است با شرکت در کارگاههای آموزشی در جهت کسب این مهارت گام بردارند.»
اگر زلزله آمد چه؟ اگر جنگ شد چه کنیم؟
در ماههای گذشته، موج گرانی، زودتر از آنچه که انتظار میرفت، به همه فروشگاهها سرک کشید. لباسهای کوچک نوزادی، گران شد و والدینی که برای خرید سیسمونی کامل به مغازه پا گذاشته بودند، با خریدن کالاهای محدود و اساسی و البته نه چندان ارزان، به خانه برگشتند.
گرانی راهش را به بازار خودرو رساند، قدرت خرید مسکن را کاهش داد و به بازار کار وارد شد. کارفرماها، ترسیدند دخلشان با خرجشان نخواند و روند تعدیل نیرو را که از قبل در پیش گرفته بودند؛ سرعت دادند و جوانانی که انگیزه محکم کردن پایههای زندگیشان را داشتند، با گرداب ناامیدی درگیر شدند. برخی، تازه والدها را به بیفکری متهم میکنند و میگویند: «چطور میتوانید بدون دسترسی داشتن به پوشک و شیرخشک کافی، کسی را به این دنیا وارد کنید!»
دکتررنجبر، نگرانی والدین بیبهره از امکانات اقتصادی کافی برای مراقبت از سلامت جسم و روان فرزندشان را بیدلیل نمیداند؛ اما در واکنش به کسانیکه تنها دغدغه فراهم کردن امکانات اقتصادی را برای فرزندشان دارند چنین میگوید: «تنها فراهم بودن شیر خشک و پوشک کافی نیست که میتواند مجوز صاحب فرزند شدن را صادر کند و نبود این اقلام هم نمیتواند دلیل کافی برای صرفنظر کردن از والدشدن باشد.
گذشته از این، شاید بتوان فراتر رفت و گفت که حتی داشتن آمادگی روانی برای والدشدن هم نمیتواند ضامن روشن بودن آینده فرزندان باشد. گفتیم که همه ما، قبل از واردشدن به یک مرحله، نیازمند کسب مهارتهای لازم هستیم. اما حتی اگر ما ماهرترین فرد در زمینه فرزندپروری باشیم، باز هم نمیتوانیم بدون تردید نسبت به آینده فرزندمان، نقش یک والد را برعهده بگیریم.
نباید فراموش کنیم که ما، تنها توان کنترل بخشی از شرایط را داریم و حتی در جهان والدها هم نمیتوانیم به توانایی خودمان برای مهار کردن همه خطرات اعتماد کنیم. ما سیاستگذار نیستیم، اقتصاد جهان و کشورمان را اداره نمیکنیم، نمیتوانیم از وقوع جنگها جلوگیری کنیم و بلاهای طبیعی را در کنترل خود دربیاوریم. ما حتی نمیتوانیم بقا و طول عمر خودمان به عنوان والد یک کودک را تضمین کنیم یا اینکه مطمئن باشیم کار پر درآمد و خوب امروزمان را در ماهها و سالهای آینده هم میتوانیم حفظ کنیم.»
میتوانید سختیها را تاب بیاورید؟
به باور این فوق تخصص روانپزشکی کودکونوجوان، وقتی ما با سختیها درگیر میشویم، بهرهمند بودنمان از دوتوانایی، ضامن بقایمان میشود. یکی مکانسیم دفاعی تطابق است و دیگری تابآوری. تطابق یعنی توان ما برای سازگاری با موقعیتهای جدید و تابآوری به معنای دوام آوردن ما در سختیهای زندگی است. او ادامه میدهد: «اگر به تاریخ ژاپن نگاه کنیم، مشاهده میکنیم که نه تنها سیاستمداران، بلکه مردم ژاپن، تابآوری و تطابق بسیار بالایی داشتهاند.
آنها بعد از جنگ جهانی دوم همه چیز را از دست دادند اما بهخاطر این ویژگیهایشان توانستند بر سختیها غلبه کنند و دوباره زندگی و کشورشان را بسازند. در زندگی همه ما، این دو قابلیت، تاثیری شگفت دارند. ما به عنوان اعضای یک خانواده، در صورتیکه قدرت انطباق بالایی با شرایط تازه داشته باشیم یا تابآوریمان بالا باشد، سختیهای زندگی را با آسیب کمتری پشت سر میگذاریم.
هیچیک از ما، نمیتوانیم قریبالوقوع بودن اتفاقاتی را انکار کنیم که توان زیر و رو کردن همه پیشفرضهایمان در دنیای فرزندپروری را داشته باشند. چراکه در هر گوشه از جهان که باشیم، در معرض بحرانهای طبیعی و انسانی قرار داریم که میتوانند آینده خود و فرزندانمان را تحتتاثیر قرار دهند و تنها با تقویت مهارتهایمان در تطابق و تابآوری است که میتوانیم به عبور سلامت از هر بحران و حفظ سلامت روان خود و فرزندانمان در جریان مشکلات پیش رو امیدوار باشیم.»
یادمان نرود که تنها نباید نگران شرایط اقتصادی و نابسامان بودنش باشیم. درست است که والدین، وظیفه برآورده کردن نیازهای فرزندشان به پوشاک، خوراک، مسکن، بهداشت، آموزش، تفریح و … را دارند، اما مسئول پاسخگویی به نیازهای روانی، عاطفی و هیجانی او هم هستند و آنچه که برای صاحب فرزندشدن، از قرارداشتن در شرایط با ثبات اقتصادی اهمیت بیشتری دارد، تقویت قدرت تطابق و تابآوری ما به عنوان والد است.
ما باید بدانیم که حتی با وجود قرارداشتن در شرایط ایدهآل، از هجوم بلاهای طبیعی در امان نیستیم و نمیتوانیم در هیچ گوشه جهان، از دوام آرامش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اطمینان داشته باشیم. اما در صورتیکه این دو قابلیت را در خود تقویت کنیم، میتوانیم به عبور از بحرانها، بدون از دست دادن سلامت روان خود و کودکمان اطمینان داشته باشیم. ما به عنوان والدین، با کسب مهارتهای فرزندپروری، میتوانیم راههای تازهای را برای عبور از بحرانها جستوجو کنیم و این مهارت ارزشمند را به فرزندانمان هم آموزش دهیم.
آخرین دیدگاهها