تنبیه بدنی در مدارس به مثابه کودک‌آزاری است

تنبیه بدنی که منجر به مرگ و فلج شدن دانش‌آموزان شد

                     شکستگی بینی دانش آموز بر اثر تنبیه معلم

                                  ضرب و شتم شدید دانش‌آموز ۱۲ ساله

                                              «تیمساری می‌زنم که یادتون نره…»

شکستگی بینی دانش آموز بر اثر تنبیه معلم

تنبیه بدنی در مدارس ایران ابعاد تازه‌ای پیدا کرده است. پس از وادار کردن چهار دانش‌آموز افغان به فروکردن دستانشان در کاسه توالت در مدرسه‌ای در حاشیه تهران، این بار کرج بود که خبرساز شد. در دی ماه امسال «ایرنا» خبر از تنبیه بدنی دانش‌آموزی در کرج داد که منجر به شکستگی بینی او و عمل جراحی بر روی بینی وی شد. پدر «نیما عبدالله‌خواه» -دانش‌آموز پایه ابتدایی در مدرسه‌ای در فردیس کرج- درباره واقعه می‌گوید: «فرزند من پشت نیمکتش نشسته بود که معلم وی به نام آقای (ر) با دست به پشت سر نیما‌ می‌زند و صورت فرزندم از ناحیه بینی به شدت با لبه نیمکت برخورد می‌کند و در نتیجه بینی نیما دچار شکستی شدید می‌شود. بنا به گفته دکتر معالج نیما، یک عمل جراحی دیگر بایستی در سن ۱۶ سالگی بر روی بینی نیما انجام شود.»

پدر نیما درباره نوع واکنش معلم و مدرسه به این حادثه می‌گوید: «معلم از این دانش‌آموز در خصوص نحوه شکستن بینی‌اش خواسته بود تا علت را برخورد با دیوار اعلام کند. در اثر این تنبیه، صورت و بینی فرزندم به شدت کبود شده بود که مدیر مدرسه از معلم خواست تا به صورت نیما پودر سفید کننده بزند تا کبودی مشخص نشود. وی می‌گوید پس از طرح شکایت از معلم، مدیر مدرسه به او گفته است که در صورت پس نگرفتن شکایت، نیما را دیگر به مدرسه راه نمی‌دهند.  

ضرب و شتم شدید دانش‌آموز ۱۲ ساله

این اتفاق تنها اتفاق صورت گرفته از این نوع نبود و نیست. تنها در همین چندسال اخیر بار‌ها تنبیهات شدید بدنی -که حتی منجر به مرگ دانش‌آموز شده باشند- در مدارس ایران صورت گرفته است. به عنوان نمونه‌ای دیگر، در آذرماه امسال سایت‌ها خبر از کتک خوردن وحشتناک دانش‌آموز ۱۲ ساله سنندجی دادند که معلم ورزش کلاس به بهانه تعلل در پوشیدن لباس ورزشی او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داد.

پدر این دانش‌آموز در این‌باره می‌گوید: « متأسفانه ضربه‌ای که معلم ورزش به فرزندم وارد کرده بود آنچنان سنگین بوده که با گذشت شش روز از این اتفاق هنوز آثار تورم بر پهلو و لگن پسرم قابل مشاهده است.» خود این دانش آموز -که به گفته خبرنگار مربوطه جثه نحیفی هم دارد- درباره نحوه برخورد معلمش می‌گوید: «معلم بر بالای یک بلندی ایستاده بود و ما داشتیم خودمان را برای زنگ ورزش آماده می‌کردیم که ناگهان با صدایی بلند و لفظی غیراخلاقی به ما گفت که سریع‌تر لباس‌های ورزشی‌تان را بپوشید. سپس ما مشغول پوشیدن لباس‌هایمان شدیم و به محض اینکه خواستم شلوارم را برای پوشیدن گرمکن ورزشی تعویض کنم، با ضربه محکم پای معلم‌مان مواجه شدم و به طرف دیگر کلاس پرت شدم و هم‌کلاسی‌هایم به کمکم آمدند و مرا از روی زمین بلند کردند.»

تنبیه بدنی که منجر به مرگ و فلج شدن دانش‌آموزان شد

همانطور که در بالا گفته شد این‌ها تنها موارد تاسف برانگیز تنبیه بدنی در این سال‌ها نیست. سایت «خبرآنلاین» در گزارشی در سال ۸۹ درباره موارد برجسته تنبیه فیزیکی در مدارس ایران. بین سال‌های ۸۷ و ۸۹، خلاصه‌ای این چنین ارائه کرد: «در اردیبهشت ۸۷ تنبیه دانش‌آموزی در اهواز با کابل برق منجر به فلج شدن دانش‌آموز شد. در آبان ۸۷ پرده گوش یک نوجوان در کرج پاره شد. در آبان سال ۸۹ کوباندن نوک کتاب بر سر دانش‌آموز زاهدانی توسط معلم منجر به مرگ دانش‌آموز شد. در آذرماه ۸۹ تنبیه دانش‌آموزی در کهگیلویه و بویراحمد با خط‌کش به از دست دادن چشم راست دانش‌آموز هفت ساله منجر شد. در آذر ۸۹ نیز در تهران معلمی به دلیل تنبیه و تحقیر یک دانش‌آموز به خاطر پرحرفی در مدرسه‌ به دهان دانش‌آموز چسب زد.»

تنبیه بدنی در مدارس ایران ممنوع است اما…

اما به راستی چرا هنوز در مدارس ایران تنبیه بدنی صورت می‌گیرد؟ تنبیهاتی که گاهی به ضربات جبران‌ناپذیر جسمی منجر می‌شود و اغلب اوقات به گفته کارشناسان اثرات عمیق منفی روی روح و روان دانش‌آموزانمی‌گذارد. در واقع پرسش این است چرا تنبیه فیزیکی در مدارس ایران منسوخ نمی‌شود و با آن مقابله جدی صورت نمی‌گیرد؟ در حالیکه آنچنان که کارشناسان و روانشناسان می‌گویند، تنبیه بدنی همیشه اثری معکوس داشته است و موجب ترغیب دانش‌آموز به درس خواندن نشده است. به گفته آنان تنبیه بدنی آثار جانبی نامطلوبی به دنبال دارد و موجب تضعیف موقعیت اجتماعی دانش‌آموز می‌شود.

نکته اما اینجاست که تنبیه بدنی در مدارس ایران به شدت منع شده است. دستورالعمل وزارت آموزش و پرورش به مدارس اعمال هر گونه تنبیه بدنی، اهانت و تعیین تکالیف درسی به منظور تنبیه دانش‌آموزان، بر اساس مقررات انضباطی را ممنوع کرده است  و مسئولان مدارس را موظف کرده است، رعایت این ممنوعیت‌ها را به همکاران مدرسه گوشزد کنند. در متن آیین‌نامه اجرایی مدارس با تفکیک تنبیهات انضباطی از تنبیهات بدنی، درباره تنبیهات انضباطی دقیقا چنین آمده است: «اعمال تنبیهات انضباطی باید با رعایت نکات زیر انجام پذیرد: روشنگرانه باشد، آگاه‌کننده باشد، به شرایط جسمی، روحی، سنی، خانوادگی و اجتماعی دانش‌آموزان توجه داشته باشد با تخلف متناسب باشد. خیرخواهانه بودنش برای دانش‌آموز یا ولی او روشن باشد. فاصله زمانی بین وقوع تخلف و تنبیه نزدیک باشد.» و در ادامه درباره تنبیه بدنی گفته شده است: «اعمال هر گونه تنبیه دیگر از قبیل اهانت، تنبیه بدنی، تعیین تکالیف درسی جهت تنبیه ممنوع است و در اعمال تنبیهات نباید بین دانش‌آموزان تبعیض و استثنایی باشد.»

چرا هنوز معلمان دانش‌آموزان را تنبیه بدنی می‌کنند؟

اما این دستورالعمل نیز چون بسیاری بخشنامه‌های دیگر مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. «شیرزاد عبداللهی» – کارشناس مسائل آموزشی که درباره تنبیه بدنی کودکان کار می‌کند- درباره چرایی وجود تنبیه بدنی در مدارس به رغم ممنوعیت آن می‌گوید: «این تنبیهات از روی بدذاتی نیستند. یک تفکر در میان معلمان وجود دارد که تنبیه اثر بازدارنده دارد. معلمان می‌گویند، دانش‌آموزانی که در خانه عادت به کتک خوردن دارند و جز زبان زور، چیزی نمی‌فهمند و تعدادشان هم در کلاس بسیار زیاد است، باید بترسند و باید ساکت بنشینند تا ما بتوانیم بقیه دانش‌آموزان را ساکت کنیم. در اصل تنبیه به عنوان یک عامل تربیتی است. بنابراین تنبیه هنوز منسوخ نشده است.»

اما مساله این است که این تنبیهات بدنی چنان اثرات ناخوشایندی برجای می‌گذارد که عبداللهی از آن به عنوان «کوه یخ»‌ی یاد می‌کند که تنها نوک آن دیده می‌شود و بخش اعظم آن پنهان است و تنها زمانی روی خبرها می‌آید که اتفاق ناخوشایندی رخ داده باشد. او از وجود چنین تنبیهاتی در مدارس نام می‌برد. او از وجود تنبهی به نام «چک دو طرفه» در مدارس می‌گوید که در آن دو دانش‌آموزان مجبور می‌شوند به صورت یکدیگر مدام سیلی بزنند.

«تیمساری می‌زنم که یادتون نره…»

این چک دوطرفه بود که به حادثه‌ای دلخراش در کرج در سال ۱۳۸۷ منتهی شد. در آبان آن سال سایت‌ها خبر از حادثه‌ای در دبیرستانی در منطقه ۲ کرج دادند. معلم یکی از کلاس‌ها در این مدرسه دانش‌آموزان را مجبور می‌کند به صورت یکدیگر سیلی بزنند و به اصطلاح چک دو طرفه را اجرا کنند. در این میان دو دانش‌آموز که بچه محل همدیگر بودند از این کار امتناع می‌کنند. معلم که استاد یکی از دانشگاه‌های تهران هم بود با گفتن جمله «تیمساری می‌زنم که یادتون نره» خودش اقدام به سیلی زدن می‌کند و چنان سیلی‌های سنگینی بر سر و صورت این دو دانش‌آموز می‌زند که به پارگی و آسیب پرده گوش آن‌ها منجر می‌شود؛ پزشکی قانونی نیز این مساله را تایید کرده بود.

تنبیه بدنی دانش‌آموز به مثابه کودک‌آزاری‌ست

«مهدی حاج اسماعیلی»، روانشناس، تنبیه بدنی دانش‌آموزان را بر اساس قوانین حقوق کودک، نوعی کودک‌آزاری می‌داند. او در توضیح بیشتر می‌گوید: «بسیاری از تنبیهات به‌صورت فیزیکی اعمال نمی‌شود بلکه رفتار بد با دانش‌آموز و کودک می‌تواند اثر بدتری داشته باشد و در آینده در عملکرد او اثر نامطلوب بگذارد. بسیاری از معلمان و والدین سعی می‌کنند تا به‌ وسیله محرک و پاسخ فرزندان و دانش‌آموزان را به پیروی از خود مجبور کنند که این رفتار در صورتی که تنبیهی باشد به هیچ‌وجه قابل قبول نیست.» او که استاد دانشگاه است به «تئوری انتخاب» در روانشناسی اشاره می‌کند که براساس این نظریه هیچ‌کس را نمی‌توان مجبور به کاری کرد که راضی به انجام آن نیست. این مجبور کردن افراد به انجام کار بدون رضایت طرف، باعث می‌شود که وارد رویکرد رفتارهای تخریبی شوند.

چهار راه حل برای ریشه‌کن کردن تنبیه بدنی در مدارس

دکتر «سعید پیوندی» که استاد جامعه‌شناسی در فرانسه است، به زیادشدن تنبیه بدنی در مدارس ایران اشاره می‌کند و با ابراز تاسف شدید از رواج این مساله در مدارس ایران، از عدم حساسیت مسئولین به این مساله انتقاد می‌کند. او تنبیه بدنی را بازتولید خشونت می‌داند که اثرات بسیار منفی هم بر روی کودکان و هم بر روی جامعه دارد. به گفته این جامعه‌شناس این مساله بسیار مهم است و باید پیگیری شود.

او درباره چگونگی مقابله با تنبیه بدنی در مدارس به چهار نکته اشاره می‌کند و در توضیح آن‌ها می‌گوید: « اولین راه حل مهم داشتن چارچوب حقوقی بسیار روشن است. برای اینکه اگر معلمی دست به چنین کاری زد، دانش‌آموز، خانواده و مدرسه بتواند با آن برخورد بکند و امکان شکایت از آن را داشته باشد و نه اینکه از ترس آن را پنهان بکند.  موضوع دوم ‌این است که ما باید در تربیت معلم‌هایمان به طور وسیع روی این مشکل انگشت بگذاریم. مشکل اساسی سیستم آموزشی ایران این است که شیوه‌ تربیت معلم آن هنوز مدرن نیست و بسیاری از معلمین ما آموزش تربیتی خاصی ندارند و سطح آموزشی ما پایین است. برای مثال در آلمان و فرانسه معلمین ابتدایی باید پنج سال تحصیلات دانشگاهی داشته باشند،…نکته سوم این است که باید مراکزی را ایجاد کنیم که بچه‌هایی که آزار می‌بینند به آنجا مراجعه کنند برای اینکه به آن‌ها کمک‌های روان‌شناسانه شود و بچه‌ها احساس امنیت کنند که در خارج از مدرسه جایی هست که از آن‌ها حمایت می‌کند.  نکته چهارم این است که ما در رسانه‌ها یک کار فرهنگی انجام دهیم تا برای جامعه نشان داده شود  که عواقب تنبیه بدنی و برخورد با بچه‌ها، چه در مدرسه و چه در خانه، برای جامعه چیست.» خبرگزاری توانا  17 دی