زنگ خطر؛ استبداد در خانواده‌ها و تهدید سلامت روانی فرزندان

«خانواده مستبد» احترامی برای استقلال فرزندان قائل نیست. در واقع این همان سبک تربیتی نتیجه‌گرا است که می‌گوید باید ۲۰ بشوی! باید نمرات کارنامه‌ات بهترین باشد! باید فلان رشته تحصیلی را قبول شوی! باید… و چه بسیار گرگ‌ها در کمین فرزندانی آسیب‌دیده از این سبک تربیتی.گروه زندگی: در گزارش قبل و در راستای تأکید بر ضرورت کسب آگاهی والدین برای تربیت فرزند در عصر دیجیتال به معرفی خانواده‌های «سهل‌گیر» به‌عنوان نخستین گروه از چهار سبک تربیتی پرداختیم. «فائزه سادات قوامی» دانشجوی دکتری علوم ارتباطات از «خانواده‌های مستبد» به‌عنوان دومین مدل از خانواده‌ها و سبک‌های تربیتی با محوریت سه عنصر محبت، نظارت و حمایت برای تربیت فرزند در عصر دیجیتال می‌گوید.

عدم تعادل در نظارت و حمایت؛ مثل یک پادگان نظامی

در سبک دوم تربیتی و به عبارتی «مستبدانه»، با خانواده‌هایی مواجه هستیم که از محبت و حمایت بسیار ضعیف اما نظارت قوی برخوردارند. در واقع می‌توان گفت این سبک یک‌جورهایی رفتار پادگانی است. شاید بعضی‌ها این طور فکر کنند که خانواده‌هایی با چنین طرز تفکری در قرن حاضر که دنیا رو به پیشرفت است وجود ندارند اما متأسفانه این طور نیست و همچون گذشته، در حال حاضر و این روزگار نیز شاهد وجود چنین خانواده‌هایی به فراوانی هستیم

آسیب پذیری؛ثمره فقدان عاطفه

کارشناس سواد رسانه در پاسخ به این پرسش که خانواده‌های مستبد چگونه خانواده‌هایی هستند می‌گوید: «در این سبک تربیتی ارتباط نزدیک و عاطفی با فرزندان بسیار بسیار ضعیف و عشق و عاطفه در محیط خانه بسیار کم‌رنگ است.» «قوامی» با تأکید بر اهمیت ضرورت وجود عشق و محبت برای ایجاد ارتباط مناسب و قوی بین والدین و فرزندان می‌گوید:« آن‌قدر عشق، عاطفه و محبت مهم است که در مباحث تربیتی این طور قائل‌اند که هرچه این عنصر قوی‌تر باشد فرزندان بیشتر حرف پدر و مادر را گوش می‌دهند. یعنی فرزندان آن قدر عاشق پدر و مادر هستند که حاضرند برای حفظ این علاقه‌مندی آن‌ها را ازخودراضی نگه دارند. به طور مثال فرزند آن چنان مادر را دوست دارد که حتی یک اخم‌کردن او حالش را بد می‌کند. چون مادر را دوست دارد و همین دوست‌داشتن برای او بازدارندگی ایجاد می‌کند. اگر به طور مثال فرزند تمایل به تماشای فیلمی دارد که مادر یا پدر او را از آن منع می‌کنند و فرزند می‌داند با دیدن چنین فیلمی مادرش ناراحت می‌شود هرگز حاضر نیست برای دیدن آن محبت مادر را از دست بدهد و یا او را ناراحت کند.سؤال اینجاست آیا فرزند از نتیجه چنین کاری می‌ترسد؟ پاسخ این است که خیر! از آن جا که عاشق مادر است و او را دوست دارد، عشق و محبت آن قدر برایش مهم است که نمی‌خواهد آن را از دست بدهد. چیزی که متأسفانه در خانواده‌های مستبد، وجود ندارد و یا بسیار ضعیف است.»

اینجا استقلال حرمتی ندارد

خانواده مستبد احترامی برای استقلال فرزندان قائل نیست. قوامی با بیان این نکته به‌عنوان ضعفی دیگر در این نوع سبک تربیتی می‌گوید: «استقلال نیز همچون آزادی حد و حدودی دارد. گاهی ما از آزادی غربی به معنای هرج‌ومرج صحبت می‌کنیم اما زمانی که از آزادی در چارچوب اجتماعی صحبت می‌کنیم در این جا آزادی تعریف دارد یعنی من باید به دیگران احترام بگذارم و نباید آزادی دیگران را با رفتارم، با پوششم و یا حتی با صدای موسیقی دلخواهم سلب کنم. در واقع منظور این است که وقتی از چاردیواری خود خارج شده و وارد جامعه می‌شویم یا به عبارتی در جامعه زندگی می‌کنیم با افرادی دیگر روبرو می‌شویم  که طبق قواعد آزادی اجتماعی، باید به همدیگر احترام بگذاریم. در مورد استقلال نیز همین‌طور است و قانون و چارچوب دارد. اما در گروه دوم از خانواده‌ها یعنی «مستبد»، استقلال فرزندان به‌هیچ‌وجه محترم شمرده نمی‌شود.»